🌱 Sexual harassment_VKOOK🌱

Por Sonya_vkooker

1.2M 194K 34.4K

[مزاحم سکسی] کیم تهیونگ..آیدل معروف و عضو بوی بند بزرگ بی تی اس...شبا چیکار میکنه؟🦋 درسته اون یه منحرفه.. جو... Más

1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
76
77
78
79
Stop
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
112
113
114
115
116
117
118
119
120
121
122
123
124
125
126
127
128
129
130
131
132
133
134
135
136
137
138
139
140
141
142
143
144
145
146
147
148
149
150
151
152
153
154
155
156
157
LAST PART

75

8.1K 1.2K 118
Por Sonya_vkooker

سر قرار با تهیونگ بود..خب قرار نمیشد
ساعت ده شب بود و اون تقریبا داشت از سرما می‌لرزید.

نگاهی به دور و برش انداخت..فقط برجای بلند.

"اون چرا اینجا قرار.. گذاشته؟"
کلمه ی آخرو آروم گفت چون بدنش بخاطر سرما لرزید.
و خودشو لعنت کرد که چرا فقط هودی پوشیده.

صدای ماشین اومد و کوک سرشو بلند کرد
با دیدن ماشین گرون قیمتی خیالش راحت شد
ولی خب اینجا همه پولدار بودن پس نباید خیلی خوشحال میشد..شاید تهیونگ نبود.

ماشین پارک شد یه گوشه و شخصی ازش پیاده شد
از در عقب البته
معلوم بود راننده داره
چراغ ماشین نمیزاشت خوب ببینه اون شخص کیه ولی حدس میزد تهیونگ باشه.

با دیدن صورت تهیونگ دوباره خجالت کشید و ساعات قبل رو به یاد آورد.

"آه..ته..سـ-سلام"
کوک گفت

تهیونگ نزدیکش شد
"سلام کوک...خوبی؟"

'نه..اصلا خوب نیستم.. دارم میلرزم از سرما'

"خوبم"
ولی تهیونگ میتونست لرزش هاشو  ببینه.

"بریم تو ماشین"
و دست کوک رو کشید

هردو عقب نشستن و در رو بستن

تهیونگ رو به راننده :
"میشه بخاری رو بزنی و چند دقیقه بری بیرون؟"

مرد بخاری رو زد و رفت بیرون

کوک دستاش و صورتش قرمز شده بود.

تهیونگ که دید طول می‌کشه تا کوک گرم بشه کشیدش تو بغلش

"چـ-چرا اینجا.. گفتی بیام؟"

"میخواستم فن یا هرچی نباشه..می‌دونی که.. سسانگا"
ته جواب داد

"آ-آهان"

کوک رو محکم تر بغل کرد.

"ببخشید سردت شد...خب ببین کوک..تو اون موقع برای ما خوندی درسته؟"

"آره"

"نامجون با پی دی نیم صحبت کرده..میدونی؟یونگی داشت صداتو ظبط میکرد..پی دی نیم خوشش اومده..فردا باید بیای کمپانی"

چشمای کوک گرد شد و با شوک تهیونگ رو هل داد تا بتونه به صورتش نگاه کنه

"چـ-چی؟یعنی چی؟"

"قرار بود بهت نگم ولی قیافت خیلی کیوت میشه...باید باز تست بدی و اگه خوشش بیاد(پی دی نیم)شاید ..خب..بگم یعنی؟"

کوک با چشمای گرد سر تکون داد

"عضو جدید بی تی اس باشی؟البته قراره تمرین کنی کلی"

کوک رفت توی شوک
'Erorr 404
Erorr 405
Erorr 406..'

تهیونگ خندید و فهمید که قیافه ی کوک حالا حالا ها عادی نمیشه پس به راننده اشاره داد بیاد داخل

"بریم سمت آدرسی که میگم"
و آدرس خونه ی کوک رو به راننده داد

میدونست کوک تو شوکه و نمیتونه حرف بزنه ولی گفت.
"میریم خونتون و از خانوادت اجازه میگیریم شب بیای پیش من..اگه نزاشتن که از همون جا برو خونه"
کوک چیزی نگفت..واکنشی نشون نداد ولی حرفشو فهمید

این کارا صددرصد جلوی اون خانواده ی فضول خوب نیست و بجز فضولی اونا بی اعصاب هستن..پس..تهکوک مشکوک میزنن.

___
شوک!

خب شوک هم نبود..از کوک بعید نبود:)

فکر نکنم دیگه امشب آپ کنم..افسردگی چند ساعته گرفتم🚬

شایدم خوب شدم اپ کردم...من عجیب غریبم:/

لاو یو گایز✨💙

Seguir leyendo

También te gustarán

469K 76.1K 62
کاپل اصلی: ویکوک. کاپل فرعی: سپ«یونگی تاپ» و ناممین. خلاصه: تهیونگ پادشاه کره جنوبیه و ده سالی هست که دنبال جفت حقیقیشه... چی میشه که وقتی با یونگی،...
55.4K 6.8K 87
‌کاپل اصلی: تهکوک|کاپل فرعی: سپ و مخفی جونگ کوک فریاد زد و دوباره گفت +من هیچ کاری نکردم، چرا هیچکدومتون حرفامو باور نمیکنید؟ چرا نمیزارید زندگی کنم؟...
385K 40.3K 76
𝑳𝒐𝒗𝒆 𝒀𝒐𝒖 𝑺𝒐 𝑩𝒂𝒅 - بدجوری دوستت دارم قسمتی از فیک: تمام انگیزه ام از اومدن به این کتابفروشی فقط دیدن اون صورت بینهایت جذابشه ...وقتی رو ب...
168K 36.3K 48
چه توی بزرگ ترین دانشگاهِ هنرهای موسیقاییِ جولیارد ، چه توی هر دانشگاهِ کوفتی دیگه ای ، عشق بین یک هنرجو و استاد غیر قانونیه! ولی خب...سرنوشتِ تخمیه...