عشقم:هی من برگشتم
عشقم: داشتم فکر میکردم چرا از اون خوراکیا خوشمزه تر دیده میشی تو عکسی که فرستادی..میدونی؟
عشقم:اونجا بودم موهاتو که ریخته رو صورتت رو کنار میزدم و میبوسیدمت.
بیبی کیوتم:تو استاد لاس زدنی!
بیبی کیوتم:ولی ممنون:›
عشقم:فکر کنم امشب هم باید بمونم...دیشب هیونمین کاری نکرد؟
بیبی کیوتم: اممم..خب.. تو اتاق من بود و همش سعی میکرد به دلایل مختلف لمسم کنه ولی منم با دلایل مختلف فرار میکردم.
عشقم:غلط کرده!
عشقم:اونجا بودم بهش میگفتم من دوست پسرتم!اصلا خودت بهش بگو!
بیبی کیوتم:چی میگی ته؟اون بفهمه به همه میگه و این خبر همینطور پخش میشه و شایعه میشه..هرچی..خطرناکه..بیخیال نمیخوام توی دردسر بیفتی بخاطر یه پسر احمق.
عشقم:اه..لعنت به همه چی..کوکی..میشه بیای ویدیو کال؟
بیبی کیوتم:الان؟
عشقم:آره..خب..اگه میتونی..
بیبی کیوتم:تونستن رو که میتونم.. ولی خب..باشه..نیم ساعت دیگه خودم زنگ میزنم..الان پیش خانوادم نشستم.
عشقم:اوکی..بهم زنگ بزن.
___
میدونم کم بود..نمیخوام اسپویل کنم ولی میکنم=|
پارت بعد اسمات داریمممم
پس طولانی تره
میخیخشخضخض
منتظر باشید تا نیم ساعت دیگه یا کمتر اپ میکنم