𝙅𝙚𝙤𝙣'𝙨 𝙃𝙮𝙗𝙧𝙞𝙙 | �...

By Haru_Gogo

314K 49.8K 9.4K

[Completed] تهیونگ یه هایبرید گربست که از خونه فرار کرده... جونگکوک رئیس یه بند خلافکاره که از هایبریدا متنف... More

jeon's hybrid
part 1
part 2
part 3
part 4
part 5
part 6
part 7
part 8
part 9
part 10
part 11
part 12
part 13
part 14
part 15
part 16
part 17
part 18
part 19
part 20
part 21
part 22
part 23
part 24
part 25
part 26
part 27
part 28
part 30
part 31
part 32
part 33
part 34
part 35
part 36
part 37
part 38
part 39
part 40
Last part

part 29

5.5K 896 131
By Haru_Gogo

وقتی تایید تهیونگ رو گرفت هایبرید رو بلند کرد و به سمت اتاق خودش برد
در اتاق رو بست و قفلش کرد ، تهیونگ با شنیدن قفل در کمی لرزید اما سعی کرد آروم باشه

اون به جونگکوک اعتماد داشت..

جونگکوک به سمت تخت رفت و به آرومی هایبرید رو روش گذاشت ، از بالا به تهیونگ نگاه کرد
چشمهای آبی و مظلوم تهیونگ هم بهش خیره بود
موهای سفید و پخش شدش و لرزش ریز تو بدنش.. مثل یک تیکه هنر بود..

"کوکی" تهیونگ زمزمه کرد ، دوست نداشت خیره نگاه بشه. جونگکوک لبخندی زد، روش خم شد و دستاش رو به دو طرف سر هایبرید تکیه داد
"خیلی زیبایی تهیونگ" رو لباش زمزمه کرد و مکی از لب های تهیونگ گرفت
"تهیونگ زیبای من" گفت و بوسه های نرمی رو بینی و لپ های تهیونگ گذاشت
میخواست تجربه خوبی رو برای پسر زیرش درست کنه

تهیونگ لبخندی زد و لب پایینش رو مکید هنوزم حس لبهای داغ پسرِ روش رو حس میکرد
دستهاش رو از زیر تیشرت تهیونگ رد کرد و پوست نرم و حرارت دارش رو لمس کرد 
تمام توجه تهیونگ به دستهای گرمی بودن که از دو پهلوش به سمت سینه هاش حرکت میکردن

هیچ اجباری هیچ کتکی و هیچ چنگ انداختنی درکار نبود ..

فقط لمسهای آرومی بود که به صورت پیوسته رو
کمر و سینه هاش در حرکت بودن
تهیونگ آروم گرفت و متوجه نفس حبس شدش که معلوم نبود از کی نگهداشته شد

هایبرید جذاب من جونگکوک زمزمه کرد و از دو دستش برای درآوردن هودی تهیونگ استفاده کرد
نگاهش با دیدن اینکه هایبرید حتی شلوارک هم زیرش نپوشیده بود خالی شد .. فقط باکسر سفیدش رو پوشیده بود 
بعدا به حساب این می‌رسید ..

"اینطور.. بهم زل نزن" تهیونگ زمزمه کرد و زانوهاش رو تو شکمش
"خودتو جلوی من نپوشون" گفت و هردو مچ پای هایبرید رو گرفت و دو طرف بدنش گذاشت
تیشرت خودش رو با یک حرکت از تنش بیرون آورد تا تهیونگ حس راحتی بیشتری کنه

تهیونگ جونگکوک رو میدید که تیشرتش رو درآورد و گوشه ای پرت کرد عضلاتش با هر حرکت جا به جا میشد .. اون قوی بنظر می‌رسید..
"جذابی" تهیونگ لب زد
اون جونگکوک رو کاملا برای خودش میخواست..

"چی؟" جونگکوک پرسید فقط میخواست اون رو دوباره از زبون تهیونگ بشنوه
"تو جذابی" گونه هاش از دوباره تکرار کردنش سرخ شد و لباش رو گزید
"همش برای خودته خوشگله" جونگکوک گفت و بوسه ای رو نوک بینی هایبرید گذاشت ، یک دستش رو رون هایبرید گذاشت و سعی کرد با بوسه های عمیقش عضو سختش رو که از رو شلوار کاملا مشخص بود نادیده بگیره

"میخوای ادامه بدیم؟" جونگکوک پرسید تا مطمئن باشه .. تهیونگ جوابی نداد اما لحظه ای بعد سرتکون داد

"کلمات کیوتم"

"بله"

"خوبه" جونگکوک از روش بلند شد و سمت دراور رفت ، با کمی گشتن قوطی آبی لوب رو پیدا کرد
تهیونگ با کنجکاوی بهش نگاه میکرد ، قبلا هیچوقت همچین چیزی ندیده بود

"اون چیه؟" پرسید و کمی رو دستش بلند شد
"این؟ لوبه" جونگکوک جواب داد و نفس حرصی ای از اینکه اون عوضی حتی از لوب هم استفاده نمی‌کرده بیرون داد
"این باعث میشه دردت کمتر شه"

"اوه"

قبل اینکه به تخت برگرده و تهیونگ رو به حالت قبلیش برگردونه شلوارش رو درآورد
دستش رو رو کش باکسر هایبرید گذاشت و نگاهی بهش انداخت
بی درنگ از پاش خارج کرد و حالا به هایبرید زیبای زیرش خیره بود. کاملا برهنه رو تختش ..
نزدیک تهیونگ شد و بوسه ای رو لباش گذاشت و به آرومی دستش رو رو عضو هایبرید حرکت داد

"ج-جونگکوک" نفسش رو بیرون داد و دستاش رو دور شونه های پهن جونگکوک حلقه کرد
حس عجیبی داشت قبلا اینطور لمس نشده بود ..
حرکات پسر بزرگتر باعث میشد حس قلقلکی تو  شکمش بوجود بیاد اما حس خوبی داشت

هیسی کشید جونگکوک لبخندی زد میدونست که داشت کارش رو درست انجام میداد و هایبرید حس خوبی داشت
دستش رو از رو عضوش برداشت و به تهیونگ نگاه کرد قرمزی محوی رو لپهاش بود، از بین لبهای نیمه بازش نفس نفس میزد و با چشمهای شیشه ای و حلقه زده از اشکش منتظر نگاهش میکرد 
اون همیشه کیوت بود .. حتی در این وضعیت

قوطی رو برداشت و حجم زیادی از لوب رو با دو انگشتش برداشت
پاهای تهیونگ رو باز کرد و رو شونه هاش گذاشت ، هایبرید دوباره با دیدن نگاه خیره جونگکوک رنگ عوض کرد 

"ممکنه اولش یکم درد داشته باشه اما سعی کن آروم باشی" جونگکوک با صدای خشدار حاصل از تحریک شدگیش کنار گوش تهیونگ لب زد و انگشت اشارش رو داخل هایبرید فرو کرد

ناله ای از جسم فرورفته داخلش کرد و کمی خودش رو عقب کشید
شکم هایبرید رو همزمان نوازش میکرد تا از استرسش کم کنه "فقط چند لحظه س بعدش حس خوبی میگیری" صداش ملایم بود لیسی به لبهای هایبرید زد و لحظه ای بعد لبهای تهیونگ به مال خودش کوبیده شد با بی تجربگی لبهاش رو لبهای پسر روس حرکت میداد جونگکوک نیشخندی از تلاش هایبریدش زد گازی از لب پایینش گرفت و راه رو برای وارد کردن زبونش به دهن داغ هایبرید باز کرد

با حس کردن انگشت دیگه ای داخلش آهی کشید حرکت کردن انگشت هارو داخلش حس میکرد
"داری خوب انجامش میدی گودبوی" جونگکوک گفت و حرکات انگشتاش رو عمیقتر کرد تا باز شدن عضلات ورودی هایبرید رو دورش حس کنه ،  حرکاتش رو سریعتر کرد و برای سومین بار انگشتاش رو داخل و وارد هایبرید کرد 

"اونقدراهم که فکر میکردی بد نیست هوم؟" جونگکوک بوسه رو شکست و به سمت سیبک گلوی تهیونگ حمله کرد گازی ازش گرفت و مکی زد
آه ضعیفی کشید و سرش رو به دو طرف تکون داد
"نه" صداش از بین نفس هاش مثل یک زمزمه بگوش رسید
انگشت هاش رو خارج کرد و عمیق‌تر داخلش کرد "آ آههه" هایبرید ناله ای کرد و دستهای لرزونش رو رو دهنش گذاشت

دست آزادش رو سمت دستهای تهیونگ برد و از رو دهنش برداشت "بذار بیرون بیان میخوام بشنومشون"
"کوک-آهه" حس فوق العاده ای که تو بدنش داشت رو نمی‌شناخت

سکس همچین چیزی بود؟

"پسر خوب" جونگکوک انگشتهاش رو از سوراخ هایبرید بیرون آورد و تهیونگ از حس خالی شدنش ناله آرومی بیرون داد
جونگکوک هم باکسرش رو درآورد و اون لحظه بالاخره به اون پایین خیره شد
جونگکوکی که بین پاهاش دستش رو به سرعت رو عضوش حرکت میداد و با دست دیگش موهای خیسش رو به عقب میداد

با خاطره محوی از مسترش سرعت نفسهاش بالا رفت و بهترین تلاشش رو کرد تا لرزش بدنش رو متوقف کنه جونگکوک با متوجه شدن حال هایبرید لبهاش رو رو لبای هایبرید کوبوند و انگشتهاشون رو تو هم گره زد

سر عضوش رو وارد هایبرید کرد و همزمان مکی به لب پایین هایبرید زد
همراه با بوسه نیپلهای هایبرید رو مالش میداد و به آرومی عضوش رو بیشتر وارد هایبرید کرد  
بوسه هاش رو به خط فک تهیونگ رسوند و مارک های ریزی رو پوست گندمی پسر زیرش گذاشت
"عا آهههه" با حرکتی عضوش کامل داخل هایبرید فرو رفت و ناله غلیظی از بین لبهای نیمه باز تهیونگ خارج شد

ضربه کوتاهی زد و سفت تر شدن گره انگشتهای هایبرید رو حس کرد لیسی رو نیپل های تحریک شده و قرمز هایبرید زد و منتظر موند تا به سایزش عادت کنه

"حرکت کنم؟" لا به لای نفس هاش پرسید
"آ-آره" و لحظه ای بعد ضربه های عمیق و ورود خروج عضو کوکیش رو داخلش حس کرد
"آهه کوک" تهیونگ گازی از لب پایینش گرفت و هردو دستش رو به کمر جونگکوک رسوند باز شدن دیواره های سوراخش رو حس میکرد
همزمان با ضربه های عمیقش دسته‌اش رو دو طرف پهلوهای هایبرید گذاشت و اون رو به خودش نزدیکتر کرد

"درد داری؟" با صدای بم شدش پرسید و بوسه های ریزی پشت گوش هایبرید گذاشت و نیپلهای تهیونگ رو بین دو انگشتش فشار داد
"نه" بین ناله هاش لبخند محوی از اهمیت کوک زد
پس چه بهتر جونگکوک گفت و به ضربه هاش سرعت بیشتر داد از حس دیواره های تنگ هایبرید دور عضوش ناله ای کرد و دوباره لب های هوس انگیز هایبریدش رو به دندون گرفت

آهه خ-خوبه تهیونگ حین بوسه ناله ای کرد و پاهاش رو تا حد امکان بازتر کرد تا اجازه دسترسی بیشتری بده موجی زیادی از لذت تو بدنش پخش جونگکوک با متوجه شدن لرزش تهیونگ زیرش لبخندی زد و ضربه های محکمش رو رو همون نقطه ادامه داد

تهیونگ باحس عقبتر رفتنش توسط ضربه های محکم جونگکوک حلقه دستهاش رو دور شونه های پسر بزرگتر محکم‌تر کرد
" آهه- کوکیی" جونگکوک نیشخندی زد و لبهاش رو لبهای هایبرید گذاشت ، سرش رو تو گردن هایبرید کرد و مطمئن شد رو پوست هوس انگیزش رو با مارک های در کنه هیکی هایی که با پررنگ تر شدنشون باعث میشد با هربار نگاه کردن به هایبرید مالکیتش رو نشون بده و به خودش افتخار کنه

جونگکوک با حس نزدیکیش دستش رو به سمت عضو تهیونگ برد و شروع به حرکت دادن دستش کرد
تهیونگ با حس کردن حجم زیادی از لذت که از دو طرف به وارد میشد حس گرما و قلقلک زیر شکمش هر لحظه بیشتر میشد

"اوه- جو-جونگکوک آهه" با شنیدن اسم کاملش از زبان هایبرید پیچش شدیدی زیر دلش حس کرد
"فاک تهیونگ" ناله عمیقی کرد و با شدت داخل هایبرید خالی شد و تهیونگ هم چند لحظه بعدش با آه غلیظی کام شد

چند لحظه به همون صورت باقی موندن جونگکوک نفسی بیرون داد و قبل از خارج کردن عضوش از تهیونگ لحظه ای مکث کرد

تهیونگ با لبخند آرومی بهش نگاه میکرد
دمش دور کمر جونگکوک پیچیده شده بود و جونگکوک اونقدر مشغولش بود که متوجه دم هایبرید دور کمرش نشده بود
"کوکی عالی بود" تهیونگ با صدای آروم و خشداری حاصل از ناله هایی که نظر خودش خجالت آور بودن لب زد

"خوشحالم که بهت حس خوبی دادم"

"دوست دارم" تهیونگ گفت و قلب جونگکوک با شنیدنش یک ضربان رد کرد ..
"منم دوست دارم عزیزم" و هایبرید رو رو تو بغلش فشار داد
"ته ته خستس تهیونگ" با صدای خفه ای رو سینه جونگکوک لب زد و گوشهاش وا رفت 

"بیا اول حموم کنیم کیوتی"
جونگکوک متوجه تغییر لحنش اطراف تهیونگ میشد.. اینکه چطور همیشه با تهیونگ متفاوت حرف میزد و براش صافت بود
"باشه" تهیونگ اجازه داد پسر بزرگتر بلندش کنه و به سمت حموم ببرتش ، در همون حال نوک انگشت اشارش رو به ماده سفید رو شکمش میزد، حرکت اون مایع رو داخلش هم حس میکرد

اما حس کثیف بودن نسبت به خودش نداشت.. حس خوبی بود به خاطر اینکه اونها برای کوکیش بودن
هردو بهم حس خوبی داده بودن
تهیونگ با لبخند آرومی به جونگکوکش زل زد درحالی که آب حموم رو براش تنظیم میکرد

اون الان حس خوشحالی میکرد ...

___________________________

⁦(ʘᴗʘ✿)⁩ بالاخره نوشتمش ...
اسمات قابل داری نبود ولی بپذیرینش ⁦ಥ‿ಥ⁩
واقعا توش هیچ تجربه ای نداشتم *فین

Continue Reading

You'll Also Like

116K 20.5K 52
خلاصه : جونگ کوک یه پسر گوشه گیر و تنهاست که توی یه جزیره زندگی میکنه. یه روز اتفاقی با یه پری دریایی که یه سازمان دنبالش بود، ملاقات میکنه و بعد از...
547K 92.7K 48
[ خونه ] پایان یافته ژانر : فان / روزمره / تکست / اینستاگرام / رمنس / اسمات کاپل : اصلی ؛ تهکوک - فرعی ؛ یونمین ، نامجین به نظرتون یک آدم عاقل میره...
309K 44.8K 49
❌️تمام شده امگا داستان ما فقط یک آرزو کرد که ای کاش عموش یعنی تهیونگ جفتش باشه ....🍼🌸 ددی کینک/امگاورس/امپرنگ/ روزمره/اسمات Cople:Vkook ( این دا...
65.5K 6.7K 29
"آتش جهنم در برابر خشمِ انتقام زانو میزنه" چی میشه اگه جئون نامجون رئیس یکی از باند‌های مافیای ایتالیا پسرش جئون جونگکوک رو توی شرطبندی به کیم سئوکجی...