prologue

7.2K 1K 51
                                    

درحالی که مچ دستش توسط دست مادرش گیر افتاده بود و دنبال اون توی راهروهای مرکز توان بخشی کشیده میشد، عینک بزرگ و گردش رو با دست آزادش روی چشماش به عقب هول داد و ساعت مچیش رو چک کرد.

_ خیلی دیرم شده. بعد از تموم شدن کارِت با هوسوک برو خونه اش. شب بابات میاد دنبالت.

خانم پارک جمله هاش رو بدون نفس کشیدن گفت و خوشبختانه به خاطر نگاهش که به جلو بود نتونست پسرش رو که چشماش رو با حرص می چرخوند ببینه. با رسیدن به اتاقی که روی تابلوی فلزی بالاش عنوان دکتر جانگ هک شده بود، متوقف شدن و خانم پارک بعد از در زدن پسر بی حوصله اش رو توی اتاق هول داد.

_اوه سلام جیمین. امروز چطوری؟
هوسوک لبخند زد و بعد از بلند شدن از پشت میزش به سمت خواهر زاده اش قدم برداشت. جیمین شونه بالا انداخت و با چشمایی که کلافگی توشون دیده میشد به مادرش اشاره کرد.

_ تو دیگه برو نونا. انقدر هم با جیمین مثل بچه ها رفتار نکن.

خانم پارک نفسش رو با صدا بیرون داد و بدون اینکه جواب برادرش رو بده به سمت جیمین چرخید و موهاش رو مرتب کرد.

_ حرفامو که یادت نمیره؟

جیمین دوباره چشماش رو چرخوند و بالاخره خانم پارک از اتاق بیرون رفت. هوسوک لبخند پیروزمندانه ای از بیرون کردن خواهرش به جیمین زد و دستش رو روی شونه ی پسر کوچیکتر گذاشت.

_ امروز باید یه دوست جدیدو ببینیم.

پسر کوچیکتر متعجب پلک زد و درحالی که عینکش رو به عقب هول میداد سوالی به داییش خیره شد.
قبل از اینکه هوسوک بخواد جوابش رو بده در اتاق به صدا دراومد و ثانیه ای بعد پسر غریبه ای از پشت در سرک کشید.

_ دیر کردم؟

هوسوک در جواب سری به دو طرف تکون داد و همونطور که دستش دور شونه ی جیمین بود اونو به سمت پسر برد.

_ این یونگیه، جیمین. کارآموز جدید مرکز و احتمالا از این به بعد بیشتر تمریناتت رو با اون انجام بدی.

جیمین دوباره عینکش رو به عقب هول داد و با نگاهی که حسی ازش خونده نمیشد به پسر نگاه کرد. یونگی لبخند کمرنگی به جیمین زد و تلاش کرد نگاهش روی دفترچه ی کوچیک آویزون شده با یه نخ ضخیم و قرمز رنگ دور گردن جیمین خیره نمونه و دستش رو جلو آورد.

_ خوشحالم میبینمت جیمین. مطمئنم قراره دوستای خوبی بشیم.

هنوز نمی دونم قراره مینی فیک باشه یا شاید هم تبدیلش کنم به فیک به هرحال پارت ها کوتاهن و احتمالا اگه برسم، زود زود آپش کنم.باهاش مهربون باشید🎈^^

A beam of light [Yoonmin]Where stories live. Discover now