34.

3K 573 51
                                    

لباسی که به تن داشت مورد علاقش نبود اما بیشتر از هر چیزی به تنش می اومد..موهای بلندش بسته شده بودن سنجاق سر های قرمز رنگ،نگین کاری شده بهشون شکل زیبا تری می دادن

دستشو روی هانبوک قرمز رنگش کشید و بچه رو از دایه گرفت

-"امر دیگه ای با من ندارین بانوی من؟"

-"بیرون بمون صدات میکنم"

نشست و به چشم های براق دخترش خیره شد و از لمس لطیفی صورتش لبخند زد

-"فکر کنم تو هم خوشت میاد من دختر باشم..هوم؟"

پیشونیشو بوسید

-"پرنسس کوچولو"

-"بانوی من..مشاور کیم نامجون درخواست ملاقات دارن"

نفسشو فوت کرد

-"بگو بیاد"

مینهی با دست کوچیکش انگشت جیمینو گرفت و خندید

-"اوه..داری بهم میخندی جوجه؟..هوم؟"

بینیشو به بینی مینهی کشید و اروم خندید

-"مادر بودن بهت میاد"

اخم کرد و نیم نگاهی به مشاور انداخت

-"یعنی میشه یک روز بدون دیدن صورت نحست بخوابم؟"

-"برای دید و بازدید نیومدم"

چشم هاشو تو حدقه چرخوند

-"خوب؟"

به بچه اشاره کرد

-"ملکه به زودی برای گرفتن دخترش برمیگرده"

شونه هاشو بالا انداخت

-"اهمیتی نمیدم"

-"میخوای ملکه رو هم بکشی؟"

اخم کرد و بعد از اشاره به مینهی انگشت اشارشو روی بینیش گرفت

-"هیس..جلوی مینهی حرف بد نداریم!"

بلند شد و بچه رو به ندیمه های بیرون اتاق داد و همونطور که دامنشو بالا نگه داشته بود داخل اتاق برگشت و نشست

-"کسایی که فعلا توی لیستم هستن شامل ملکه نمیشن...اما شاید بعدا بهش اضافه بشه..؟!"

-"اون زن نباید اسیب ببینه!"

نگاه بیخیالی به نامجون انداخت و با ساتن دامنش بازی کرد

-"هر کسی که اسیب دیده یا کشته شده خودش یه غلطی کرده که لایقش باشه!..اگر برای گفتن همین ها اومدی زودتر برو تا تورو هم نکشتم!"

دستشو روی هوا تکون داد و دراز کشید

-"نه...اومدم بگم فعلا دست نگه داری"

-"و چرا باید دست نگه دارم؟..اون بیرون یه جشن نامزدی به زودی شروع میشه تا قدرت منو تو قصر بیشتر کنه!"

𝐺𝑒𝑖𝑠𝒉𝑎 |✨| 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒎𝒊𝒏 *Where stories live. Discover now