31

3.3K 567 46
                                    



کش و قوسی به بدنش داد و از تخت بیرون اومد
زخم بازوش بسته شده بود و حالا بعد از چند روز حس بهتری داشت...پیرهن سفید رنگشو روی بدن لختش پوشید و پاهای برهنشو روی کفپوش های سرد اتاق پادشاه گذاشت

لبخند زد و دور خودش چرخید

-"صبح بخیر...بدنم خشک شده.."

چندتا چرخش پشت سر هم انجام داد ولی با بوی شیرینی که توی اتاق پخش شد متوقف شد

بوی خوبشو دنبال کرد و از دری که به کتابخانه ی پادشاه راه داشت رد شد

داخل رفت و جایی میون قفسه ها دیدش..پادشاهی که درحال مطالعه بود و شیرینی های داغ روی میزش دهن جیمینو اب می انداخت

روی پنجه ی پا قدم برداشت و پشت پادشاه ایستاد

دستشو برای برداشتن یکی از اون شیرینی ها دراز کرد ولی قبل از این که بتونه شکارش کنه گیر افتاد

-"دزد کوچولو"

لب هاشو جلو داد و با عقب کشیده شدن صندلی جونگکوک روی میز جلوش نشست

-"صبح بخیر.."

پنجه ی پاشو روی شونه ی پادشاه گذاشت و لبخند زد

-"بوی تازگیشون تا اتاق خواب می اومد"

دستشو روی رون لخت جیمین گذاشت

-"پس این ها باعث شدن بیای اینجا.."

یکی از شیرینی ها برداشت و کتابی که توی دست جونگکوک بود گرفت

-"چی میخوندی؟"

با دیدن نقاشی های کتاب شیرینی تو گلوش پرید و به سرفه افتاد

-"ی...یااا...اا"

خندید و دستشو نوازش وار روی قسمت داخل رون جیمین کشید

-"میخواستم ببینم این کتاب های شهوانی چی داره که مردم میخونن"

کتابو اروم روی سر جونگکوک کوبید و کنار گذاشت

-"با وجود من نقاشی های شهوانی میخونی؟..چه پادشاه بدی..نچ نچ نچ نچ.."

بند پیرهن پسر کوچیکترو باز کرد

-"احساس ضعف نمیکنی؟"

سرشو تکون داد

-"نه...میخوای..الان..."

ادامه ی حرفشو با کشیده شدن زبون جونگکوک روی عضوش فراموش کرد...چشم هاش گرد شد و پاهاش ناخوداگاه بیشتر از هم باز شدن

-"سرورم..."

فشاری به سینه ی جیمین داد و روی میز خوابوندش

زیر زانو هاشو گرفت و به سینه اش چسبوندش

-"نگهشون دار"

عضو کوچیکشو توی دست هاش گرفت و صندلیشو جلوتر کشید

-"با یک بار زبون زدن سفت شدی...بهش فکر میکردی؟"

اب دهنشو قورت داد و چشم هاشو بست

-"نه...من فقط یک گیشام.."

-"خوبه"

زبونشو از ورودی مقعدش تا روی عضوش کشید

-"ااهههه.."

نیشخند زد و بیضه هاشو مکید

-"اه...اههه...جونگ...کوکک..."

سرشو عقب کشید و ضربه ی ارومی به باسنش زد

-"پاهاتو بالا نگه دار گیشا...میخوام وقتی دارم باهات بازی میکنم عضوتو بمالی"

اب دهنشو قورت داد و به چشم های جدی جونگکوک خیره شد

-"اما...این درست نیست..."

از باسنش نیشگون گرفت

-"نمیخوای انجامش بدی؟"

پاهاشو بالا گرفت و عضوشو با دست کوچیکش مالید

-"ااهههه.."

دوطرف باسن جیمینو بیشتر از هم باز کرد و زبونشو روی مقعدش کشید

-"کوک.."

زبونشو توی ورودیش سُر داد و با دست راستش به باسن گردش کوبید

-"ههه..مممممممم...اههه"

یکی از قلمو های روی میزو برداشت

کلفتی دسته ی چوبیش کمتر از سه انگشت جونگکوک بود

نیشخند زد و روی مقعد خیس جیمین کشیدش

-"فکر میکنی این چیه؟"

اب دهنش ا زیر چونشو خیس کرده بود

-"حس..خوبی میده..."

نیشخندش عمیق تر شد و بیشتر از نصف اون قلمو رو توی جیمین فرو کرد

چشم هاش گرد شد و به شونه ی کوک کوبید

-"اههه..ایییی..خدای من...کوککک.."

فشار دوباره ای به قلمو داد و همه ی دسته شو توی جیمین جا داد

-"حالا سعی کن از سوراخت بیرون بندازیش"

-"چی.."

به سختی نیم خیز شد و با چشم های گرد شده به قلمویی که فقط موهای سرش بین باسنش مشخص بود نگاه کرد

-"این..وای...اههه.."

روی صندلیش نشست و پاهاشو روی هم انداخت

-"منتظرم ببینم چیکار میکنی گیشا"

اب دهنشو قورت داد و بدنشو منقبض کرد

دسته ی چوبی قلمو دقیقا روی پروستاتش کشیده میشد و نفسشو بند می اورد

عضو سخت شدشو تو دستش گرفت و روی بیرون کردن اون تیکه چوب تمرکز کرد

-"این...خیلی...لعنتییی..."

-"عجله کن..ممکنه بعدش نخوام بکنمت..تو که اینو نمیخوای؟"

اشک هاشو پس زد و فشار یهویی بهش داد و که چند سانت ازش بیرون رفت

نفسشو بیرون داد و زبونشو روی لب هاش کشید
قرار گرفتن انگشت های کوک روی بخش بیرون زده ی قلمو باعث شد نتونه بیشتر از این بیرونش کنه
هق زد

-"لطفا..سرورم.."

با چشم های خمارش به پادشاه خیره بود و لب هاش بخاطر گاز هایی که ازشون میگرفت رنگشون قرمز شده بود

-"اوه..فراموش کرده بودم...تو جونمو نجات دادی...باید بهت جایزه بدم"

بند شلوار و لباس زیرشو باز کرد و عضو سخت شدشو بیرون کشید

قلمو رو کامل در اورد و عضوشو بین باسن جیمین کشید

-"اینو میخوای گیشا؟"

نیم خیز شد و دست هاشو دور گردن پادشاه حلقه کرد

-"لطفا..همشو میخوام..."

عضوشو روی مقعدش تنظیم کرد و یکجا واردش کرد

از درد جیغ ارومی کشید و پاهاش لرزید

-"اییی....خدای من.."

لب هاشونو به هم رسوند و تو حفره ی داغ و نرمش حرکت کرد

گاز محکمی از لب جیمین گرفت و دوباره روی میز خوابوندش

-"همینو میخواستی گیشا؟"

به چشم های براق مشکی رنگش خیره شد و موهای بلندشو کنار زد

-"فقط میخوام همینطور ادامه بدی...میخوام مال تو باشم..وقتی تو مال منی.."


***



-"پادشاه از کنترل خارج شده..پدرش تا حدودی مرد ترسویی بود و میشد کنترلش کرد..اما اون خیلی با پدرش فرق داره"

-"هنوز پنج ماه هم از تاجگذاریش نگذشته ولی بیشتر از ده بند قوانین چینو حذف کرده..ممکنه باز هم با خاندان مینگ وارد جنگ بشیم!"

-"جناح راست طرف پادشاه هستن...برخلاف ما که از خاندان ملکه ایم"

-"چون همه ی اون ها از اقوام شاهزاده یونگی و خانواده مادر پادشاه بودن!"

نگاهی به چهار مرد درحال گفت و گو انداخت

-"پادشاه قبل،دنبال قدرت اطرافیانش بود...اما جونگکوک..اون میخواد به تنهایی قدرتمند بشه و مخالفانشو حذف کنه"

-"منظورتون چیه وزیر کیم؟"

-"مشاور کیم نامجون و اون گیشایی که به عنوان معشوقه اعلام شده..اون ها در قتل های اخیر دست دارن"

-"پس یعنی...پادشاه سعی داره اشرافو بکشه؟"

-"درسته...شک اصلی من به اون دختره...جیمین...اون تنها کسیه که به خلوت پادشاه میره و حتی اموزش دیده"

-"شبی که ادم های شما برای سوء قصد به جان پادشاه رفته بودن هم اون گیرشون انداخته بود.."

-"پس میشه گفت اون مهره ی مخفی پادشاهه"

-"نبست به سن کمی که داره هوشمندانه عمل میکنه"

نگاهشو به مردی که رو به روش نشسته بود داد

-"کسی که گیر افتاده بود اعتراف کرد؟"

-"هنوز نه وزیر کیم...پادشاه هم درگیر لیست اشراف و مخالف هاشونن...فکر کنم فراموشش کردن"

-"خوبه.."

نیشخند زد

-"به وقتش اون نقش بزرگی خواهد داشت.."

از نوشیدنی روی میز برای خودش ریخت

-"پادشاه انقدر خام و بی تجربه هست که هنوز کیم سونگیول رو نشناخته"





𝐺𝑒𝑖𝑠𝒉𝑎 |✨| 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒎𝒊𝒏 *Where stories live. Discover now