کش و قوسی به بدنش داد و از تخت بیرون اومد
زخم بازوش بسته شده بود و حالا بعد از چند روز حس بهتری داشت...پیرهن سفید رنگشو روی بدن لختش پوشید و پاهای برهنشو روی کفپوش های سرد اتاق پادشاه گذاشت
لبخند زد و دور خودش چرخید
-"صبح بخیر...بدنم خشک شده.."
چندتا چرخش پشت سر هم انجام داد ولی با بوی شیرینی که توی اتاق پخش شد متوقف شد
بوی خوبشو دنبال کرد و از دری که به کتابخانه ی پادشاه راه داشت رد شد
داخل رفت و جایی میون قفسه ها دیدش..پادشاهی که درحال مطالعه بود و شیرینی های داغ روی میزش دهن جیمینو اب می انداخت
روی پنجه ی پا قدم برداشت و پشت پادشاه ایستاد
دستشو برای برداشتن یکی از اون شیرینی ها دراز کرد ولی قبل از این که بتونه شکارش کنه گیر افتاد
-"دزد کوچولو"
لب هاشو جلو داد و با عقب کشیده شدن صندلی جونگکوک روی میز جلوش نشست
-"صبح بخیر.."
پنجه ی پاشو روی شونه ی پادشاه گذاشت و لبخند زد
-"بوی تازگیشون تا اتاق خواب می اومد"
دستشو روی رون لخت جیمین گذاشت
-"پس این ها باعث شدن بیای اینجا.."
یکی از شیرینی ها برداشت و کتابی که توی دست جونگکوک بود گرفت
-"چی میخوندی؟"
با دیدن نقاشی های کتاب شیرینی تو گلوش پرید و به سرفه افتاد
-"ی...یااا...اا"
خندید و دستشو نوازش وار روی قسمت داخل رون جیمین کشید
-"میخواستم ببینم این کتاب های شهوانی چی داره که مردم میخونن"
کتابو اروم روی سر جونگکوک کوبید و کنار گذاشت
-"با وجود من نقاشی های شهوانی میخونی؟..چه پادشاه بدی..نچ نچ نچ نچ.."
بند پیرهن پسر کوچیکترو باز کرد
-"احساس ضعف نمیکنی؟"
سرشو تکون داد
-"نه...میخوای..الان..."
ادامه ی حرفشو با کشیده شدن زبون جونگکوک روی عضوش فراموش کرد...چشم هاش گرد شد و پاهاش ناخوداگاه بیشتر از هم باز شدن
-"سرورم..."
فشاری به سینه ی جیمین داد و روی میز خوابوندش
زیر زانو هاشو گرفت و به سینه اش چسبوندش
-"نگهشون دار"
عضو کوچیکشو توی دست هاش گرفت و صندلیشو جلوتر کشید
-"با یک بار زبون زدن سفت شدی...بهش فکر میکردی؟"
اب دهنشو قورت داد و چشم هاشو بست
-"نه...من فقط یک گیشام.."
-"خوبه"
زبونشو از ورودی مقعدش تا روی عضوش کشید
-"ااهههه.."
نیشخند زد و بیضه هاشو مکید
-"اه...اههه...جونگ...کوکک..."
سرشو عقب کشید و ضربه ی ارومی به باسنش زد
-"پاهاتو بالا نگه دار گیشا...میخوام وقتی دارم باهات بازی میکنم عضوتو بمالی"
اب دهنشو قورت داد و به چشم های جدی جونگکوک خیره شد
-"اما...این درست نیست..."
از باسنش نیشگون گرفت
-"نمیخوای انجامش بدی؟"
پاهاشو بالا گرفت و عضوشو با دست کوچیکش مالید
-"ااهههه.."
دوطرف باسن جیمینو بیشتر از هم باز کرد و زبونشو روی مقعدش کشید
-"کوک.."
زبونشو توی ورودیش سُر داد و با دست راستش به باسن گردش کوبید
-"ههه..مممممممم...اههه"
یکی از قلمو های روی میزو برداشت
کلفتی دسته ی چوبیش کمتر از سه انگشت جونگکوک بود
نیشخند زد و روی مقعد خیس جیمین کشیدش
-"فکر میکنی این چیه؟"
اب دهنش ا زیر چونشو خیس کرده بود
-"حس..خوبی میده..."
نیشخندش عمیق تر شد و بیشتر از نصف اون قلمو رو توی جیمین فرو کرد
چشم هاش گرد شد و به شونه ی کوک کوبید
-"اههه..ایییی..خدای من...کوککک.."
فشار دوباره ای به قلمو داد و همه ی دسته شو توی جیمین جا داد
-"حالا سعی کن از سوراخت بیرون بندازیش"
-"چی.."
به سختی نیم خیز شد و با چشم های گرد شده به قلمویی که فقط موهای سرش بین باسنش مشخص بود نگاه کرد
-"این..وای...اههه.."
روی صندلیش نشست و پاهاشو روی هم انداخت
-"منتظرم ببینم چیکار میکنی گیشا"
اب دهنشو قورت داد و بدنشو منقبض کرد
دسته ی چوبی قلمو دقیقا روی پروستاتش کشیده میشد و نفسشو بند می اورد
عضو سخت شدشو تو دستش گرفت و روی بیرون کردن اون تیکه چوب تمرکز کرد
-"این...خیلی...لعنتییی..."
-"عجله کن..ممکنه بعدش نخوام بکنمت..تو که اینو نمیخوای؟"
اشک هاشو پس زد و فشار یهویی بهش داد و که چند سانت ازش بیرون رفت
نفسشو بیرون داد و زبونشو روی لب هاش کشید
قرار گرفتن انگشت های کوک روی بخش بیرون زده ی قلمو باعث شد نتونه بیشتر از این بیرونش کنه
هق زد
-"لطفا..سرورم.."
با چشم های خمارش به پادشاه خیره بود و لب هاش بخاطر گاز هایی که ازشون میگرفت رنگشون قرمز شده بود
-"اوه..فراموش کرده بودم...تو جونمو نجات دادی...باید بهت جایزه بدم"
بند شلوار و لباس زیرشو باز کرد و عضو سخت شدشو بیرون کشید
قلمو رو کامل در اورد و عضوشو بین باسن جیمین کشید
-"اینو میخوای گیشا؟"
نیم خیز شد و دست هاشو دور گردن پادشاه حلقه کرد
-"لطفا..همشو میخوام..."
عضوشو روی مقعدش تنظیم کرد و یکجا واردش کرد
از درد جیغ ارومی کشید و پاهاش لرزید
-"اییی....خدای من.."
لب هاشونو به هم رسوند و تو حفره ی داغ و نرمش حرکت کرد
گاز محکمی از لب جیمین گرفت و دوباره روی میز خوابوندش
-"همینو میخواستی گیشا؟"
به چشم های براق مشکی رنگش خیره شد و موهای بلندشو کنار زد
-"فقط میخوام همینطور ادامه بدی...میخوام مال تو باشم..وقتی تو مال منی.."
***
-"پادشاه از کنترل خارج شده..پدرش تا حدودی مرد ترسویی بود و میشد کنترلش کرد..اما اون خیلی با پدرش فرق داره"
-"هنوز پنج ماه هم از تاجگذاریش نگذشته ولی بیشتر از ده بند قوانین چینو حذف کرده..ممکنه باز هم با خاندان مینگ وارد جنگ بشیم!"
-"جناح راست طرف پادشاه هستن...برخلاف ما که از خاندان ملکه ایم"
-"چون همه ی اون ها از اقوام شاهزاده یونگی و خانواده مادر پادشاه بودن!"
نگاهی به چهار مرد درحال گفت و گو انداخت
-"پادشاه قبل،دنبال قدرت اطرافیانش بود...اما جونگکوک..اون میخواد به تنهایی قدرتمند بشه و مخالفانشو حذف کنه"
-"منظورتون چیه وزیر کیم؟"
-"مشاور کیم نامجون و اون گیشایی که به عنوان معشوقه اعلام شده..اون ها در قتل های اخیر دست دارن"
-"پس یعنی...پادشاه سعی داره اشرافو بکشه؟"
-"درسته...شک اصلی من به اون دختره...جیمین...اون تنها کسیه که به خلوت پادشاه میره و حتی اموزش دیده"
-"شبی که ادم های شما برای سوء قصد به جان پادشاه رفته بودن هم اون گیرشون انداخته بود.."
-"پس میشه گفت اون مهره ی مخفی پادشاهه"
-"نبست به سن کمی که داره هوشمندانه عمل میکنه"
نگاهشو به مردی که رو به روش نشسته بود داد
-"کسی که گیر افتاده بود اعتراف کرد؟"
-"هنوز نه وزیر کیم...پادشاه هم درگیر لیست اشراف و مخالف هاشونن...فکر کنم فراموشش کردن"
-"خوبه.."
نیشخند زد
-"به وقتش اون نقش بزرگی خواهد داشت.."
از نوشیدنی روی میز برای خودش ریخت
-"پادشاه انقدر خام و بی تجربه هست که هنوز کیم سونگیول رو نشناخته"
YOU ARE READING
𝐺𝑒𝑖𝑠𝒉𝑎 |✨| 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒎𝒊𝒏 *
Romance༈ 𝐺𝑒𝑖𝑠𝒉𝑎 ༈ { هرزه } ~فصل یک کامل شده فصل دوم هم کامل شده~ 𝑘𝑜𝑜𝑘𝑚𝑖𝑛 ⌇ 𝑦𝑜𝑜𝑛𝑡𝑎𝑒 𝑟𝑜𝑚𝑎𝑛𝑠𝑒 , 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑠𝑡 , 𝑆𝑚𝑢𝑡 -"عشق برات کافیه؟" -"عشق تنها چیزیه که کنترلم میکنه" .... -1 #𝑡𝑎𝑒𝑔𝑖 -1 #𝑆𝑚𝑢𝑡 -1 #𝑘𝑜𝑜𝑘𝑚𝑖𝑛 -1 #𝑝...