Fault (2)

272 57 1
                                    

کیس گیتارو روی دوشم جا به جا میکنم و هم قدم با جونگ کوک از در ورودی آموزشگاه رد میشم،
سعی میکنم بعد طی کردن پنج طبقه پله هنوزم نفسامو منظم نگهدارم،
در پشت بوم رو آروم باز و کیس گیتار رو به دست میگیرم،
_طبق حدسایی که زدم اتاق ۲۰۶ باید تو کریدور شمالی هتل باشه،طبقه ی دو!
زیپ کیس رو باز و زیر انداز پارچه ای رو از توش درمییارم،
گوشه ای از پشت بوم ایزوگام شده که روبه هتله پهن میکنم،
_یک ،دو،سه...
زیر لب تعداد پنجره هارو میشمرم ،
_دوازده،خودشه...
به سمت راست به جانگ کوکی که مشغول آماده کردن پایس نگاه میکنم،
دوربین توی دستمو تا جایی که بشه جلو میکشم و به شماره ی روی دری که از پنجره ی ۱۲ام میشه دید نگاه میکنم،
_خودشه،اتاق ۲۰۶
لبخند دندون نمامو دوباره به پسرک کناریم میدم،
بی توجه به من هنوز با پایه ور میره،
پایه رو از دستش میکشم و نگاهمو به تیله های سیاه چشمای متعجبش میدم،
_چرا اینجایی؟
میبینم که نگاهش رنگ جدیت به خودش میگیره،
_که بکشم!
پایه رو توی دستم تکون میدم،
_نه تو اینجایی که با یه پایه ی به درد نخور ور بری،
متوجه حرکت سیب گلوش به پایین میشم،
_چرا میخوای بکشی؟
لحنم آرومتر شده،کمی از خودم دلخورم و از یونگی،نباید یه پسرک ساده،وارد همچین بازی هایی بشه!
_به پولش نیاز دارم،
نگاهشو به پایین داده و با لحن آروم و کم صدا جوابمو میده!
_میتونی بری،چیزی به یونگی نمیگم،کلی کار اونجا،اون پایین ریخته که میشه باهاش پول در آورد!
سریع سرشو بلند و خیره بهم تکونش میده،
_نه نه،میخوام انجامش بدم!
با دست خالیم بازوشو میگیرم و به سمت خودم میکشم،
_یه تک تیر انداز هیچ وقت به یه پایه ی فلزی اعتماد نمیکنه،
پایه رو زمین میندازم و با گرفتن صورتش توی دستم به سمت ساختمون بلند هتل بر میگردونم،
_پنجره ی ۱۲ام از چپ،هشتم از راست،
کیم دونگ،یه مرد ۴۰سالس یا یه جوون ۲۰ساله؟به نظرت چرا ساعت ۱۱شب باید تو اتاق ۲۰۶باشه؟
چرا باید هدف تک تیرت بشه؟
همه ی اینارو باید تصور کنی،حدس بزنی که بتونی ثانیه به ثانیه ی حرکات جسم پشت دوربین تک تیرتو پیش بینی کنی ،
حالا حدس بزن؟!
نگاه سوالیشو به نگاه منتظرم میده،متوجه میشم که چیزهایی توی ذهنش جرقه خورده،
_زیاد فکر نکن،فقط بگو...
_یه مرد ۵۰سالس،یه شب برای گذرونن با یه فاحشه چون از زن پیرش خسته شده،زنش میخواد بکشتش چون متوجه خوشگذرونی های شبونش شده،
لبخندی به قصه ای که ساخته میزنم،
_هوم!یه ساعت دیگه میفهمیم که حدست درست بوده یا نه،

Blood painterTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon