مقدمه 1

2.1K 242 362
                                    

لباس جدیدم رو بالا گرفتم و از روی شاخه ها و کنده های گنده ی جنگل رد شدم. سرم رو خم کردم و از زیر شاخه های بی پایان گذشتم. صدای نفس نفس از پشتم می شنیدم.

"خدایا اوکی ، می دونم نمی تونم جلوتو بگیرم ولی میشه حداقل برای اب خوردن یا یه چیزی وایستیم؟ منظورم اینه من وقتی از کاخ دویدی بیرون اومدم دنبالت حتی با اینکه قرار بود برای یک شام مهم با پرنس امادت کنم. بعد تو همینجوری ما رو می اری توی جنگل نفرین شده. هولی شت، قلبم داره می گیره-" کِلارس خس خس کنان از پشت سرم می گفت.

اب دهنش رو قورت داد و خودش رو باد زد. صورت چاق و چلش قرمز شده بود و قیافش جوری بود انگار درد داشت. همش شاخه ها می خوردن بهش. به رو به روم نگاه کردم.

"هاه. جنگل نفرین شده. این یکی جدیده. بخوام روراست باشم خیلی از این جور چیزای فانتزی نمی خوندم. به درد من نمی خورن ولی این خیلی بد به نظر نمیرسه." وقتی متوجه شدم کلارس به یک تنه ی درخت تکیه داده و داره سعی می کنه نفس بگیره اروم وایستادم.

"ببخشید، قول می دم زود برگردیم ولی من فقط، قسم می خوم این ادم های کوچولو رو دیدم که از جلوی پنجره ی قصر رد شدن با یه- با یه باندانا توی دستشون و من فقط می خوام برم دنبالشون و ببینم اون رو از کجا آوردن."

بهش گفتم و به اطراف که پر از درخت های بلند و لرزون بود نگاه کردم و اخم کردم.

"می دونم اونا اومدن این اطراف و اون باندانای پرچم امریکا که دستشون بود مال هری خون اشامه، پس اون هم باید این نزدیکی ها باشه.

"منظورت الف هاست؟" کلارنی پرسید و سعی کرد اب دهنش رو قورت بده.

"خب فکر کنم این توضیح بده چا گوش های تیز داشتن....- وایسا ببینم، پس شما الف هم اینجا دارین؟ بگذریم میشه بگی اینجا اسمش چی بود؟" برگشتم و بهش نگاه کردم. یه لبخند ضایع زد.

"کلامیدیا." (یک باکتری انگلی بسیار کوچک است که مانند یک ویروس نیاز به مکانیسم های بیوشیمیایی سلول دیگری برای تولید مثل دارد. باکتری های این نوع باعث بیماری های مختلفی از جمله تراخم، پوشک پوکی استخوان و اورستی غير اختصاصی می شوند. ساراپدیا :/)

بهش نگاه کردم و پلک زدم.

"چی داری؟"

"نه، اسم سرزمینمون کلامیدیاست. به خاطر اولین قانون گذارمون کلامید این اسم رو رومون گذاشتن." توضیح داد. برای یه لحضه ی ضایع بهم زل زدیم.

"واقعا؟" دوباره پرسیدم و سعی کردم صورتم رو بی حالت نگه دارم.

"اره می دونی من اسمشو انتخاب نکردم. آدم های زیادی هم برای گردش اینجا نمیان بخاطر همین اسمش." شونش رو بالا انداخت، دستش رو تکون داد و خودش رو از بحث خلاص کرد. اروم سرم رو تکون دادم.

Her Effect | CompleteWhere stories live. Discover now