part2

5.3K 548 186
                                    

چنددقیقه بعد اونا دوباره کاملا لخت روی تخت بودن
لویی خودشو بین پاهای هری جا داد

-خوب توی مدرسه از امنیت سکس واینجور چیزا بهمون میگن

لویی خودشو کشید سمت میزو یه کاندوم برداشت و با دندونش باز کرد:بذارش اینجا

در حالی که کاندومو میداد دست هری گفت

بعد از گذاشتن کاندوم لویی خواست حرکت کنه که هری دستشو گذاشت روی رونشو نگهش داشت:من بار اولمه لطفا آروم

لویی خندیدو در تیوب روان کننده رو باز کرد:نترس

بعد در حالی که سعی میکرد واردش بشه با صدایی که خماری توش موج میزد گفت:جوری میکنم که بعد از این خواستی با هر کی باشی منو تصور کنی!

حالا فقط صدای ناله ی هری بود که به گوش میرسید بعد از چند لحظه با بوسه های لویی اونم خفه شد!

.........

با صدای زنگ ساعت هر دو از خواب بیدار شدن
لویی چرخید سمت هری ،
هری موهای روی صورتشو زد کنار و لویی بدون باز کردن چشماش هری رو بغل کردو نفس عمیق کشید یهو به خودش اومد و چشماشو باز و بعد از چند لحظه گفت: تو اینجا چه غلطی میکنی؟؟

-تو گفتی میتونی بمونی

لویی دستشو گذاشت رو سرش و نفس عمیق کشید
هری ادامه داد:من گفتم مادرم نمیدونه من بیرونم!یادت نمیاد؟

-چرا چرا یادم اومد اسمت چی بود؟

هری چشماشو چرخوند:هری!

-آها

لویی ازجاش بلند شد با دیدن خونه شوکه شد!انگار یه زلزله ی چند ریشتری توی خونه اومده بود مبلا وارونه بودن پرده ها روی زمین بودن میزها و تلویزیونم روی زمین بودن!

-اینجا چه خبره؟

-تو خیلی نعشه بودی و ...

-یادمه یادمه همه چی!

هری ساکت شد:میتونم برم حموم؟

-اره اونجاس...

تا خواست نشون بده هری سمت حموم رفت!

تلفن زنگ خورد و لویی خواست ازجاش بلند شه متوجه کمر دردش شد:این دیگه کوفتی بود

لازم به توضیح نیست که داره از ویاگرایی که دیشب خورده بود حرف میزد

-الو؟

لیام:الو لویی؟ مثل اینکه فردی حالش بد شده باید بریم بیمارستان

-فردی دیگه کیه؟

لیام:بچت دیگه شاسگول!

-بچه؟مگه دنیا اومد؟

لیام:یادت نمیاد؟

-نه دیشب مست بودم و بعدم قرصرو خوردم

I don't believe in love! ~ By Atusa20Where stories live. Discover now