introduction

10.7K 776 27
                                    

-خب ما سه تا پسریم که هر کی یه جوری دیوونه است!
یکی زیاد میخوره یکی زیاد میکنه منم فقط حرص میخورم نه بخاطر این دوتا بخاطر اینکه زیادی سینگلم!
بارمن رو به پسر چشم قهوه ای گفت:میدونی چرا سینگلی؟
-چرا؟
-چون زیاد حرف میزنی!
لیام اخم کرد:خب تنها موندم لویی که معلوم نیست داره رو مخ کی میره نایلم هنوز نیومده!
بارمن خندید:اوناهاش لویی اونجاست!
لیام:حدس میزدم

I don't believe in love! ~ By Atusa20Where stories live. Discover now