𝟷𝟶: ʜɪᴅᴇ.!

143 37 46
                                    

وارد فروشگاه شد و چیز هایی که نیاز داشت رو برداشت و برای حساب کردنشون اومد که با سوکجین که منتظر بود خرید هاش رو حساب کنن روبرو شد

+خیلی وقته بیرون شرکت ندیدمت

سوکجین لبخند زوری زد و سری در تایید حرفش تکون داد
خرید هاش رو برداشت و خواست بره که تهیونگ گفت

+وایسا کارت دارم

سری تکون داد و منتظر شد
بعد از اومدن تهیونگ به پیشنهادش به طرف پارک نزدیک خونش رفتن
زمان زیادی هردو سکوت کرده بودند و اطراف رو نگاه میکردن
تهیونگ برای زدن حرفش دودل بود و سوکجین نمیدونست دلیل اینجا بودنش چیه

تهیونگ بعد از کلی من من و این پا اون پا کرد گفت

+همه چیز روبراهه؟تو شرکت

-آره فعلا خوبه مدرک کافی هم وجود داره فقط منتظر دستور شما و رئیسیم

+هووم خوبه

ایستاد و به طرفش برگشت

+چرا انقدر رسمی باهام حرف میزنی؟

سوکجین متعجب نگاهش کرد

-هووم؟خب...

بین حرفش پرید و گفت

+خیلی وقت شده نه؟از وقتی اومدی توی شرکت تقریبا دو ماهی میشه قبلش راحتتر بودی

-چون قبلش رئیسم نبودی

+الان هم نیستم

-چرا هسـ...

+اون فقط یه اسم نمادینه!مدیر عامل؟نبابا من پدرم هیچجور بهم اعتماد نمیکنه برای آب خودنم هم باید ازش اجازه بگیرم فقط این بار ازم خواست فاسد های شرکت رو شناسایی کنم که اونم تو و جونگکوک انجام دادین اون اسم فقط منتش سَرَمه.!!

+منظورت چیه؟تو این دو ماه که من بودم خودم دیدم چه کار ها کردی

پوزخندی بخاطر تغییر لحن جین زد

+مهم نیست دیگه عادت کردم بهش

به پسر که طرف مخالفش رو نگاه میکرد خیره شد
خیلی وقت از آخرین باری که اینجوری باهاش حرف زده بود گذشته بود و الان چرا قلبش اینقدر محکم به سینش میکوبید؟
میخواست که بیشتر حرف بزنه
بیشتر صداشو بشنوه
صدایی که دوباره گرم شده بود و مثل قبل باهاش صمیمی شده بود
نفسی کشید و گفت

-حالا یعنی بعدش چی میشه؟

به طرفش برگشت و جواب داد

+بعد چی؟

-بعد اینکه دست همشونو رو کردی چی میشه؟اونا بیشترشون جز اصلی های شرکتند

+آره ولی باید درست بشه خودت که میدونی تقریبا نصف سود شرکت معلوم نیست چه بلایی سرش میاد

-چرا خواستی رسمی حرف نزنم؟

تهیونگ که انگار منتظر همچین سوالی نبود دستی پشت سرش کشید و گفت

𝙰𝚍𝚟𝚎𝚛𝚜𝚎Where stories live. Discover now