دنیای خیال

35 13 30
                                    

میخواهم مدتی گم شوم در دنیای خیال .

ولی هر بار که در آب های شیرین و وصف ناشدنی خیالاتم غرق میشوم ، او را میبینم .

او ، مرا به من باز می‌گرداند .

این من گمشده را من به من باز می‌گرداند و من ، کسی جز او نیستم .

درست است ، من همان کابوس های خیالاتم .

کابوس خواب های خوش .

کابوس روزهای بارانی ، و همان فریاد و غرش آسمان !

منی که در من گم شده ، تنها با همین کابوس ها به من بازمیگردد .

کابوس ها خیالات منند .

هیچگاه مرا از آنها _ آنها را از من _ جدا نکنید .

چرا که بعد ها ، کابوس زندگی خودتان خواهم شد .

آن هم با جایگزین کردنتان با همین رویاهای کابوس نام .

هر چند نزدیک ، اما دور !
__________

زیبا اما ترسناک به مانند یک آسمان ابری .( این بخشی بود که یکی از همکلاسیام در جواب متن بالا نوشت . )

و جواب من :

آسمانی ابری به تیرگی سنگی تیپنده در اسارت ۲۴ ساعت شبانه روز ‌ . ( منظورم قلب و دنده هاست که مجبورن ۲۴ ساعته از قلب مواظبت کنن )

سنگی تپنده که با هر بار تپیدن ، ذره از خود را دفن میکند .
شاید هم میخواهد نام چیز هایی که بر آن حک شده است را از خیالاتش خارج کند ! .( کشیده شدن دو تا تیکه ای که قلب داره به هم باعث پودر شدنش میشه . مثل سنباده ای که روی چوب میکشی . حالا یه قسمت سنگیه ، یه قسمت همون صفحه ایه که باهاش سنگ رو برش میدن یا گرد میکنن  )

با هر تپش قلبم یک قدم به مرگ نزدیک تر شدم تا روزی که صحنه‌های زندگی برایم کند شد و آن روز من مردم و قلبم برای همیشه ایستاد اما این جسمم نبود که مرده بود این روحم بود که مرده بود .

روحمان در همان کودکی خواهد مرد و زمان هایی از بزرگسالی ، دوباره به خودمان بر میگردد . این ، دقیقا همان زمان هاییست که میخواهیم کودک شویم و با خردسالان بازی کنیم . فارغ از دنیای ظالمانه ی آدم بزرگ ها ! ( بعضی موقع ها آدم بزرگا مثل بچه ها رفتار میکنن . از روی رفتارشون میشه تشخیص داد حدودا دارن ادای چه سنی رو در میارن . من یه تعریفی براش دارم . اونم اینه که ممکنه اونا توی اون بازه ی زمانی که دارن بهش بر میگردن ، روحشون رو از دست داده باشن و روحشون دیگه بزرگ نشده باشه . برای همون وقتی یهویی بهشون بر میگرده ، نمیتونه مثل یه بزرگسال رفتار کنه . نمی‌دونم . جسمشون فارغ از دنیای روح بزرگ میشه ولی نمی‌دونه که کاش هیچ وقت بدون اون روح بزرگ نمیشد . )

__________
✨👀
نظرتون ؟.
نظرتون راجب اینجوری نوشتن چیه ؟ یعنی اولین برداشتی که از عشق دارین ، اولین تعریفی که دارین ، یا هر چیزی که بتونه یکم معنی عشق رو برسونه ؟

دست نوشته های باران خورده [𝐑𝐚𝐢𝐧𝐲 𝐌𝐚𝐧𝐮𝐬𝐜𝐫𝐢𝐩𝐭𝐬]Where stories live. Discover now