مین هوا مردم رو با خودش اورد و مستقر کرد ولی عجیب بود که هنوز هیچ کدوم از گرگ ها برنگشته بودن
خبری هم از هه سان نبود پس تصمیم گرفت بره دنبالشون بگرده .
و شروع به حرکت کرد .
وقتی به گرگ ها رسیدن همراهش دیگه نتونست جلو تر بیاد و از گرما مرد . مین هوا کمی به جنازه زل زد و به راهش ادامه داد .
چیزی اونو جذب میکرد ... نیرویی که وجودش رو به لرزه در اورده بود .
جلو رفت و به مکانی رسید یک چاله بزرگ روی زمین بود و میشد
که یک دفعه صدای نعره بلند اژدهایی رو شنید .
مین هوا ترسیده شروع به حرف زدن با خودش کرد .
مین هوا: و چهار اژدها اواز خواهند خواند ...
...
جونگ کی : تکلیف چیه ؟
چانگ ووک : جونگ کوک با من میمونه ... بهش قول دادم طلسمش رو باطل کنم . هه سان هم که برادر زاده عزیز منه پس اگه بخواد با ما میمونه . العان فقط تو موندی برادر .
جونگ کی : من میخوام انتقام مرگ همسرم رو ازت بگیرم .
چانگ ووک : من همسرت رو نکشتم .
جونگ کی : دروغ میگیییی.
صدای دادش توی غار پیچید . و باعث شد گرگ پدر که بیهوش بود بیدار بشه .
چانگ ووک عصبی کمی فاصله گرفت و یک دفعه دستش رو به سمت برادرش گرفت .
چانگ ووک: میگی من دروغ میگم ... ثابتش کن . دستم رو بگیر ... میدونی که میتونم با یک تماس خاکسترت کنم ... و العان دارم بهت میگم که من قدرتم رو از دست دادم ...
و کمی اروم تر ادامه داد .
چانگ ووک : انتخواب کن ... این دست رو بگیر و واقعیت رو از چشم من ببین ... یا نگیر و اعلام کن که به من اعتماد نداری .
هه سان : دستش رو بگیر ... حتی طلسم هاش هم با قدرت خودش نبود ... اون فقط یک اژدهای بدون هنره . خودت اینو خوب میدونی .
جونگ کی : حتی نمیتونه بخونه ولی طلسم اجرا کرده . من بهت اطمینان دارم که منو خاکستر نمیکنی ... حتی اگه دشمن خونیت باشم .
و دست چانگ ووک رو گرفت .
جونگ کی : تو برادر کشی نمیکنی .
چانگ ووک چشم هاشو بست و خاطره رو به برادرش نشون داد .
جونگ کی درون اون خاطره فرو رفت . و دید تمام اون خاطراتی رو که گرگ پدر از ذهنش پاک کرده بود رو .
با صدای گریه به خودش اومد و چشم هاشو باز کرد .
چانگ ووک هنوز داشت خاطره رو مرور میکرد و درد این خاطره اونو ازار میداد .
आप पढ़ रहे हैं
Hybrid prince
वेरवुल्फ़وضعیت : کامل شد کاپل ها : تهیونگ ، جونگ کوک و چانگ ووک ، مین هو ژانر : تخیلی ، ومپایر ، امپرگ ، رومنس ، اسمات ، روزمرگی ، ماجراجویی ، زندگی نامه ... میانگین کلمات هر پارت : اطراف 1000 یک فصل ، 50 پارت . خلاصه: داستان درمورد دو موجود ماورا طبیعی ه...