Behind The Mask (Homelander X Butcher)

33

🖇🖤⛓
#BehindTheMask
𝐏𝐚𝐫𝐭: #33

جان شکاک توی برج وات قدم میزد. سعی میکرد با هیچکدوم از هزاران کارمندش برخوردی نداشته باشه. جوری کتاب تو دستشو محکم گرفته بود که انگار هر لحظه ممکنه یکی از دستش بگیرتش.

نزدیک دو هفته بود که با ویلیام حرفی نزده بود. نه اینکه نخواد اونو ببینه، فقط نمی‌تونست خودشو برای دیدن اون مجبور کنه.

از هر اتفاقی که افتاده بود و ناتوانیش توی حرف زدن خجالت زده بود. می‌خواست به ویلیام بگه براش چه معنی داره، می‌خواست بهش نشون بده که داره برای بهتر شدن تلاش می‌کنه اما نمی‌دونست وقتی اون تو چشماش نگاه می‌کنه باید چیکار کنه. حس میکرد وقتی دور و بر آلفاست نمی‌تونه درست فکر کنه. مثل این که هرچیزی داره رو یهو از دست میده پس تا زمانی که بدونه قراره چیکار کنه عقب کشید.

البته انتظار نداشت دو هفته طول بکشه ولی بهتر از هرگز انجام ندادنش بود. درسته؟

با قدم‌های سریع سمت آپارتمانش رفت و درو باز کرد. وارد شد و سریع در رو پشت سرش بست. فقط وقتی وارد آپارتمانش شد تونست آروم بشه. نفس عمیقی کشید و به کتاب نگاه کرد.

«جنسیت ثانویه - ویژگی‌های زیستی و اجتماعی و شخصیتی»

عنوان کتاب باعث شد چینی به دماغش بده اما هیچ راه برگشتی نبود. فقط واسه برداشتن این کتاب به کتابخونه وات رفته بود پس نمی‌تونست کتاب رو برگردونه اما از خوندن مطالب هم می‌ترسید. البته که می‌دونست با لیزر این کتاب رو پودر کنه اما امگا حس نمی‌کرد انقدر رقت انگیز باشه که اینکارو کنه، پس گزینه دیگه‌ای هم نداشت. اما از این واقعیت که نیاز به این کتاب داشت احساس تحقیر می‌کرد.

این نزدیک‌ترین چیزی بود که می‌تونست درباره 'چگونه امگا باشیم' پیدا کنه پس واقعا امیدوار بود جوابشو پیدا کنه. هیچوقت دلش نمی‌خواست اطلاعاتش درمورد جنسیت دومش رو بیشتر کنه چون لازمش نمیشد اما اتفاقات اخیر باعث شده بود درموردش به فکر فرو بره.

و فقط کنجکاوی بود که باعث شد درمورد تفاوت‌های امگا با آلفا و بتا کنجکاو بشه.

کل عمرش رو با قرص‌هایی صرف کرده بود که باعث میشد چیزای جنسیش سرکوب بشه پس هیچوقت هم مجبور نبود باهاشون روبرو بشه. البته می‌دونست یه امگا چطوریه و جایگاهش تو جامعه کجاست، اما تنها چیزایی که می‌دونست همین بود!

اگه منصفانه بخوایم بگیم، اون می‌تونست همه‌چیز رو با موبایلش سرچ کنه تا بفهمه توی اینترنت چه خبره اما نمی‌خواست هیچ ردی ازش باقی بمونه که نشون بده دنبال همچین چیزی بوده. نمی‌دونست چقدر حریم خصوصی داره چون یه احتمال وجود داشت که اشلی یا هرکس دیگه‌ای با چندتا کلیک ساده هیستوری سرچش رو بفهمن پس نمی‌خواست کسی بفهمه و هیچ ریسکی هم نمی‌کرد.