21

53 21 48
                                    

🖇🖤⛓
#BehindTheMask
𝐏𝐚𝐫𝐭: #21

ویلیام فکر نمیکرد روزش اینطوری تموم بشه. فقط میخواست بخوابه و صبح برگرده پیش تیمش؛ اما وقتی دید امگا اومده دنبالش، برنامه‌ش رو تغییر داد.

آلفا میدونست که هوملندرِ شکسته چه شکلیه. اتفاقی که هفته قبل افتاد چیزای زیادی رو براش شفاف کرده بود اما وضعیت فعلی کاملا فرق داشت.

وقتی اولین بار دنبال هوملندر افتاده بود ناخواسته خودشو تو این موقعیت قرار داد. این‌دفعه هم قهرمان وقتی حس کرده بود نمیتونه از پس چیزی بربیاد افتاده بود دنبال بریتانیایی. انگار امگا اونقدری بهش اعتماد داشت که وقتی چیزی اذیتش میکنه با میل خودش سراغش بره.

آلفا نمی‌تونست اونو از خودش دور کنه یا ردش کنه. اشکِ تو چشماش و وضعیتش خیلی براش آشنا بود. نمی‌تونست اشتباهی که با لنی مرتکب شده رو دوباره انجام بده. نه، نمی‌تونست وقتی اون ترسیده یا نمیدونه باید چیکار کنه فرار کنه. باید با ترسش روبرو میشد حتی اگه براش سخت بود.

پس وقتی قهرمان رو مبل بهش نزدیک شد و به آرومی گریه کرد، پسش نزد. دقیقا نمی‌دونست چه اتفاقی افتاده یا کدوم یکی از شکستگی‌هاشه اما تو این لحظه مهم نبود.

تلاشِ جان واسه درک کردن احساساتش یه روش خوب برای ویلیام بود تا اون انسانیتی که خیلی وقت پیش از دستش داده رو پیدا کنه.

مثل یه هفته پیش، جفتشون توی آسیب پذیرترین حالت ممکن بودن؛ به زخم‌هایی که تو اعماق وجودشون بود اعتراف کردن و قبول کردن که جفتشون برای همدیگه چیزی بیشتر از دوتا دشمن هستن و به همدیگه نیاز دارن.

"م-متاسفم" جان هق هق کرد و بعد از اینکه یکم آروم شد اشکاشو پاک کرد.

قهرمان بیش از حد ناراحت به نظر می‌رسید و ویلیام به اندازه کافی اینو درک میکنه. میدونست راه طولانی وجود داره تا به اندازه کافی یخشون آب بشه و سنگاشونو وا بکنن.

عادت کردن به وابستگی بینشون که داشت بیشتر هم می‌شد، سخت بود. اونا یه شبه 180 درجه از دشمن به چیزی که هنوز نمیتونستن روش اسمی بذارن، تغییر کرده بودن.

ویلیام زمزمه کرد "به خاطر احساساتت عذرخواهی نکن، باشه؟ هیچوقت. میدونم چه حسیه که مجبور باشی جز نفرت و خشم چیزی حس نکنی. این همه‌چیزو خراب میکنه"
بعد به چشمای غمگین و قرمز امگا که داشت نگاهش میکرد خیره شد.

جان با لکنت گفت "ولی وقتی مردم ببینن من چقدر ضعیفم، دیگه کیه که بهم اعتماد کنه؟ نه به خاطر اینکه من امگام! من... م-من..."

ویلیام آروم فکشو گرفت و تو چشماش نگاه کرد و زمزمه کرد "جنسیت دومت تو رو بی‌ارزش نمیکنه. اهمیتی نمیدم که آلفایی یا امگا. این واسه من فرقی نمیکنه، هرکی هم اینو بگه یه کصکش کصخله"

Behind The Mask (Homelander X Butcher)Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora