هوسوک: والا از من و تو سالم تر بود
کوک: ببند دهنتووووووووووو
هوسوک: باشه بابا
و از روی مبل بلند و به سمت آشپز خونه رفت تا دنبال یه چیز ترش بگرده
هوسوک: هوی شاهزاده خانم بیا کیک درست کنیم
جونگکوک این دفعه با کوسن توی سر خودش کوبید و با حرص بلند و به سمت آشپز خونه رفت
کوک: دنبال چی می گردی عین بز خم شدی توی یخچال
خطاب به هوسوکی که تا کمر داخل یخچال بود با حرص گفت و لگدی به بوتش زد
هوسوک صاف ایستاد و با اخم دره یخچال رو بست
هوسوک: اون مین فاکینگ یونگی کمه تو هم بهش اضافه شو ، آخه شماها چه مشکلی با بوتی نازه من دارین
و بعدش بوتی تپلش رو ناز کرد و با لب های آویزون به جونگکوک نگاه کرد ، جونگکوک خنده ای کرد و دوست لوسش رو توی بغلش کشید
کوک: ببخشید سوکی
و یه بوسه روی لپش گذاشت
هوسوک: اوکی ولی بیا کیک درست کنیممممم
در مقابل چشمای قلبی شده هوسوک دووم نیاورد و تایید کرد ، مواد رو با هم دیگه آوردن و مشغول پخت و پز شدن
________________
ماسک مشکی رو روی صورتش فیکس کرد ، ماسک طوری بود که فقط دهنش و کمی اطراف دهنش پیدا بود
یونگی هم ماسک خاکستریش رو فیکس کرد و همراه تهیونگ روی مبل های چرم مشکی داخل اتاق نشستن
با اجازه اونها در باز شد و سه نفر وارد شدن ، دو مرد و یک زن
روی زانو هاشون نشستن و به وی ادای احترام کردن ، درسته تهیونگ بین بقیه به وی معروف بود درست مثل همه یه لقب داشت
از روی زانو هاشون بلند شدن و تعظیم نود درجه ای هم کردن ، صاف ایستادن و غیر از ریسشون دو نفر دیگه سر هاشون رو به نشونه احترام پایین نگه داشتن
ته: برام چی آوردی؟
( ترکیبات فقط زائیده ذهن نویسنده است )
& ترکیبی از کوکائین ، هروئین و تنباکو .... خیلی زود اثر میکنه و اثرش تا ساعت ها باقی می مونه
کیفیتش عالیه اربابته: بکش
& بله ؟
ته: موادی رو که ترکیب کردی جلوی چشم من استعمال کن تا ببینم لیاقت پول های منو داره یا نه
& ا...اما اربا......
مغز متلاشی شده مرد و همراهانش روی دیوار پاشید
ته: کسی که ریگی به کفشش نداره تقلا نمی کنه
یونگی: ارزشش رو نداشت خودش رو به کام مرگ بفرسته
ته: بعدش باید کجا بریم ؟
سئوجون: قربان مکس برده فروش حدود دوساله داره تلاش میکنه با شما برده معامله کنه دستور چیه ؟
ته: ما از این کارا نمی کنیم سئوجون فقط مواد و اسلحه
سئوجون: باهاش چکار کنیم ارباب ؟
ته: بکشینش ، باندش رو منحل کنید و تک تک برده هاش رو به خونه کشور هاشون بفرستید ، اگر بفهم کسی از افراد به برده ای تجاوز کرده مجازاتش می کنم
همراه یونگی از روی مبل ها بلند شدن و از اتاق خارج شدن ، ماسک هاشون رو در آرودن و گوشه ای پرت کردن
تهیونگ کراواتش رو شل کرد و خودش رو روی مبل راحتی انداخت ، یونگی سیگاری روشن کرد و روی لب های تهیونگ گذاشت و بعد از اون یکی همین رای خودش روشن کرد
یونگی: آخره هفته قرار با هوسوک ازدواج کنم
ته: مبارکه رفیق
تهیونگ تکیه اش رو برداشت ، از روی جام های شراب وسط میز دوتا شون رو پر کرد و یکی رو دست یونگی داد و یکی رو هم خودش برداشت
جام رو بالا برد و با لبخندی گفت
ته: به امید خوشبختیت
و جام رو یک ضرب سر کشید .....
خب خب سیلام خوشگلای من 😊
خوبین خوشین سلامتین ♥️
چه خبرا ؟
خب سخنی نیست ووت و کامنت و معرفی به دیگران یادتون نره ♥️
فعلا بای لاولیا 😘♥️👋
YOU ARE READING
MY EX HUSBAND [Vkook]
Short Storyنام: همسر سابق من 💫 کیم تهیونگ ، مافیای بد نام کره و آسیا و یه عاشق مهربون برای همسرش جئون جونگکوک یه دانشجو که در اواسط داشجوییش با کیم تهیونگ قراره میزاره و بعد ها باهاش ازدواج می کنه اما ؟!؟!..... کیم تهیونگ همه چیزی رو درباره خودش به همسرش نگف...