سلام.
یک پارت دیگه، من و دلیبال و شما.
این پارت جون گرفت ازم قشنگ.
لطفا وُت و کامنت یادتون نره♡
پارت بعد آمادست، دیگه بستگی به وُتها و کامنت ها داره.و بازم ممنونم که حمایت میکنید.اسم این پارت از آهنگ مهراد هیدن به همین اسم میاد. "سایکو سلام" اگه خواستین باهاش گوش بدین وقتی که داستان از زبان دانای کل بیان میشه.
Nereden bilecektin seni sevdiğimi
از کجا باید میدانستی که دوستت دارم
Hiç fısıldamadım ki kulaklarına aşkımı
هیچ وقت که عشقم را در گوشهایت زمزمه نکردم...
Senin için
به خاطر توGünlerce gecelerce ağladım
روزها و شبها گریه میکردم
Nereden bilecektin
از کجا باید میدانستیHiç silmedim ki yanında gözyaşlarımı..
هیچ وقت که پیش تو اشک چشم هایم رو پاک نکردم...
°Liam P.O.V
برای تو مینویسم دفترچه خاطرات عزیزم
برای تو، تویی که همیشه مرهم دردهای نامرئی من بودی، انگار که با نوشتن هر آنچه که بر من میگذرد، دیگر محکوم به حس کردن درد نیستم.
من حالا متاهل هستم، البته که برای بار دوم!
خیلی سریع پیش رفتیم، خیلی سریع پیش رفت! شرایطی هم که برای هر لحظه از باهم بودنمان رقم میخورد، کاتالیزور این عشق میشد. کاتالیزور تصمیماتی که برای این عشق میگرفتیم.قسم میخورم که از بابت هیچ یک از تصمیمات و رفتارهایم پشیمان نیستم. من دوستش دارم، عاشقانه میپرستمش، او هم مرا دوست دارد اما فقط گاهی اوقات! (نمیدانم شاید همین "اما" ها هستند که همه چیز را خراب میکنند.)
فهمیدم بین آنچه که میخواهیم و آنچه که در نهایت اتفاق میافتد، تفاوتهای بسیاری وجود دارد. زین آدمی هست که میخواهم، اما زندگی که باهم شروع کردیم خلاف آنچه که میخواستم، هست.
'تنهایی بعد از او' با 'تنهایی قبل از او' فاصله اش مثل اختلاف ارتفاع بین قلههای هیمالیا و فلاتهای تبت است. نمیخواهم از او دور بمانم اما توان نزدیک او بودن را هم ندارم. نمیتوانم دور نگهش دارم اما توان نزدیکیاش را هم ندارم.
وقتی که از من دور میشود، تیشهای بر ریشهی خشکیدهام میخورد و به هنگام نزدیکی، تارهای وجودم از هم رسته میشود؛ من در یک برزخ ناتمام گیر کردهام و بدتر از آن نه توانی برای رهایی مانده است و نه خواهان این جدایی هستم.
من او را دوست دارم و همین جمله همه چیز را دردناکتر میکند. آیا اشتباه کردهام؟ نه! او درستترین اشتباه من است.
![](https://img.wattpad.com/cover/312430381-288-k230905.jpg)
CZYTASZ
Delibal [Z,M]
Tajemnica / ThrillerCompleted کلمهی "دلیبال" " Delibal": نوعی عسل که مقدار کم آن شفا دهنده و مقدار زیاد از آن کشنده است. آدمی را دلیبال صدا میزنند که نه توان تحمل دوریش را دارند و نه توان نزدیکی بیش از حد به او را. ژانر: معمایی، جنایی، رومنس Cover by @imfatwzh ⚠️ای...