Scandal (part13)

166 38 60
                                    

سلام. راستش انگیزه نوشتنم داره آب میره. اما با این حال با یک پارت خیلی، خیلی طولانی اینجام.
به امید حمایت، وُت و کامنت های شما
(کلمه scandal به معنای رسوایی هست.)

لطفا به تک تک دیالوگ ها و جمله های این پارت دقت کنید و فراموش نکنید که کامنت بزارید.

این پارت یک مقداری محتوای جنسی داره. اما نه در حد اسمات بلکه در حد مخلفات اسماتِ😂🚬

L’amour s’en va
عشق اندر گذر است

Comme la vie est lente
آرام به سان زندگی

Et comme l’Espérance est violente
تند و تیز به سان آرزو

Vient la nuit sonne l’heure
شب می آید و زمان نواخته می شود

Les jours s’en vont je demeure
روزها در گذرند و من می مانم

Passent les jours et passent les semaines
روزها و هفته ها درگذرند

Ni temps passé Ni les amours reviennent
نه زمانی که گذشت باز میگردد و نه عشق

Third person P.O.V

امروزشان هم متفاوت بود. انگار هر روزی که با زین می‌گذراند، هر قدر هم که یکرنگ باشد؛ اما برای لیام رنگارنگ بود. یکرنگ بودن دنیایشان بهتر بود از دنیای بی‌رنگ و نامرئی که قبلا زندگی‌اش کرده بود.

جدا از سناریوهای مختلفی که هر روز که با پلان های متفاوت تری روی صحنه نمایش زندگی می‌رفت؛ زین خودش یک دستیار کارگردان حرفه‌ای بود. با هیچ روزی تکرار نمی‌شد.

بیست درصدِ یکی از مجموعه هلدینگ های لیام قرار بود با مزایده تبدیل به سهام عام شود و البته سهم خود لیام از آن هلدینگ خاص پنجاه درصد بود، بنابراین باید با شریک دیگر به توافق می‌رسید که با توجه به احتمال رکود بی سابقه سهام شرکت های هلدینگ در دو هفته آینده، هر کدام از شرکا تنها ده درصد سهم را به مزایده بگذارند و درست موقعی که زمانش فرا رسید و بازار در رکود فرو رفت، با همان پول سهم بیشتری از یک هلدینگ قدیمی را تصاحب کنند تا وقتی که بازار بورس از رکود خارج میشد، چندین برابر سود کنند.

و البته که لیام با خیال راحت یا ناراحت، خودش را بازنشست کرده بود و تقریبا بیشتر مسائل و پروژه ها را به زین واگذار می‌کرد؛ هر چند که دورادور هوایش را داشت و به او کمک می‌کرد. بالاخره انگار راهی پیدا کرده بود تا او را از پیله تنهائی‌اش بیرون بکشد.

امروز مهم‌ترین پروژه‌ای بود که لیام به زین سپرده بود. این خلاصه در استفاده از مهارت های روانشناسی و لحن و شیوه گفتار متقاعدکننده زین برای راضی کردن شریک دیگر در جهت تبدیل و فروش سهامش به عنوان سهام عام می‌شد. 

Delibal [Z,M]Where stories live. Discover now