سلام. راستش انگیزه نوشتنم داره آب میره. اما با این حال با یک پارت خیلی، خیلی طولانی اینجام.
به امید حمایت، وُت و کامنت های شما
(کلمه scandal به معنای رسوایی هست.)لطفا به تک تک دیالوگ ها و جمله های این پارت دقت کنید و فراموش نکنید که کامنت بزارید.
این پارت یک مقداری محتوای جنسی داره. اما نه در حد اسمات بلکه در حد مخلفات اسماتِ😂🚬
L’amour s’en va
عشق اندر گذر استComme la vie est lente
آرام به سان زندگیEt comme l’Espérance est violente
تند و تیز به سان آرزوVient la nuit sonne l’heure
شب می آید و زمان نواخته می شودLes jours s’en vont je demeure
روزها در گذرند و من می مانمPassent les jours et passent les semaines
روزها و هفته ها درگذرندNi temps passé Ni les amours reviennent
نه زمانی که گذشت باز میگردد و نه عشقThird person P.O.V
امروزشان هم متفاوت بود. انگار هر روزی که با زین میگذراند، هر قدر هم که یکرنگ باشد؛ اما برای لیام رنگارنگ بود. یکرنگ بودن دنیایشان بهتر بود از دنیای بیرنگ و نامرئی که قبلا زندگیاش کرده بود.
جدا از سناریوهای مختلفی که هر روز که با پلان های متفاوت تری روی صحنه نمایش زندگی میرفت؛ زین خودش یک دستیار کارگردان حرفهای بود. با هیچ روزی تکرار نمیشد.
بیست درصدِ یکی از مجموعه هلدینگ های لیام قرار بود با مزایده تبدیل به سهام عام شود و البته سهم خود لیام از آن هلدینگ خاص پنجاه درصد بود، بنابراین باید با شریک دیگر به توافق میرسید که با توجه به احتمال رکود بی سابقه سهام شرکت های هلدینگ در دو هفته آینده، هر کدام از شرکا تنها ده درصد سهم را به مزایده بگذارند و درست موقعی که زمانش فرا رسید و بازار در رکود فرو رفت، با همان پول سهم بیشتری از یک هلدینگ قدیمی را تصاحب کنند تا وقتی که بازار بورس از رکود خارج میشد، چندین برابر سود کنند.
و البته که لیام با خیال راحت یا ناراحت، خودش را بازنشست کرده بود و تقریبا بیشتر مسائل و پروژه ها را به زین واگذار میکرد؛ هر چند که دورادور هوایش را داشت و به او کمک میکرد. بالاخره انگار راهی پیدا کرده بود تا او را از پیله تنهائیاش بیرون بکشد.
امروز مهمترین پروژهای بود که لیام به زین سپرده بود. این خلاصه در استفاده از مهارت های روانشناسی و لحن و شیوه گفتار متقاعدکننده زین برای راضی کردن شریک دیگر در جهت تبدیل و فروش سهامش به عنوان سهام عام میشد.
![](https://img.wattpad.com/cover/312430381-288-k230905.jpg)
YOU ARE READING
Delibal [Z,M]
Mystery / ThrillerCompleted کلمهی "دلیبال" " Delibal": نوعی عسل که مقدار کم آن شفا دهنده و مقدار زیاد از آن کشنده است. آدمی را دلیبال صدا میزنند که نه توان تحمل دوریش را دارند و نه توان نزدیکی بیش از حد به او را. ژانر: معمایی، جنایی، رومنس Cover by @imfatwzh ⚠️ای...