Part 4

167 16 49
                                    

بازدید بزنین 🙂تیریخیدا 🔪نزنین منم چص میکنم دو هفته اپ نمیکنم یا بیشتر
در هر صورت ولکام تو د دارک ساید ازین اقا🙂من همه چیو حتی شکلات رو به جک این د باکس فروختم 🤰I am pregnant
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یونگی اشاره میکنه به تهیونگ که از جاش بلند شه و ریحانا رو ببره بیرون
وقتی بزور میکشوندش بیرون شروع میکنه به حرف زدن : مطمئن نبودم که زودتر بگم ولی میدونستم از اولش هم یجای کار لنگ میزد....ولی این به اون در که من میخواستم یه چیزی از یونگی بگیرم و نتونستم
ریحانا نفس عمیقی کشید : ازش چی میخواستی مگه؟
تهیونگ : اون توله خرگوش عضله‌ای
ریحانا ابرویی بالا میندازه : چی میگی؟ اون که قراره بادیگارد بچه ها بشه....
تهیونگ دستاشو تو جیبش میکنه : میخوامش.....سهون رو بذار برای اونا
ریحانا خندش میگیره : ودف کیم عاشق در نگاه اولی چیزی شدی؟ جئون رو برا چی میخوای؟
تهیونگ نمیدونست چه جوابی بده ولی ازونجایی که میدونست میتونه بهش اعتماد کنه راستش رو گفت : هوم حرفت درسته و میخوام اون توله خرگوش عضله ای برای من باشه ولی کسی نفهمه
با این حرفش چشمای ریحانا از تعجب درشت شد چون تا حالا این روی تهیونگ کبیر رو ندیده بود: کیم....شوخی میکنی دیگه؟ از وقتی شناختمت اینجوری نبودی....
تهیونگ تو چشماش زل زد : خب حالا پررو نشو پیشی.....فقط من اون رو میخوام و تو باید کمکم کنی
ریحانا تک خنده ای کرد : پیشی؟ پیشی عمته نکبت( کسی دورشون نیست که سگ و گربه شدن وگرنه ابهت هردوشون میریخت ).....بعد چرا فکر کردی کمکت میکنم؟
تهیونگ یکی از دستاشو روی شونه ریحانا گذاشت : خودمم نمیدونم ولی حس میکنم میتونم بهت اعتماد کنم....درسته که همیشه میزنیم تو سر و کله هم و هیچوقت مثل ادم باهات رفتار نکردم ولی فراموش نمیکنم که تو اون زمانی که دنیام بدون اون سیاه شد تو کنارم بودی با اینکه پس زده میشدی از طرف من و بهم کمک کردی تا بازم بشم کیم تهیونگی که خودش رو استوار کرده.....اهل کلیشه نیستم ولی خب توهم مثل یه دوست یا یه خواهر وحشی کوچولو میمونی برام
ریحانا با شنیدن اون حرفا یاد گذشته افتاد و لبخند تلخی زد :جئون خیلی شبیه میونگه البته ورژن کیوت و بدون عضله و خب واقعا باور نمیتونم بکنم دو نفر شبیه هم باشن انقدر زیاد ....مطمئنی نمیخوای فقط جایگزین کنی؟ درسته جونگکوک نشون نمیده ولی واقعا مثل یه خرگوش میمونه و حساسه
تهیونگ : اه نمیدونم....حس میکنم براش خطرناکم ولی واقعا میخوامش....نمیتونم ساده از کنارش رد شم
ریحانا کمی فکر کرد : باشه بهت کمک میکنم
تهیونگ خواست حرف بزنه که یونگی یهو وارد صحنه شد : به به میبینم که سگ و گربه به جون هم افتادین باز
ریحانا چشم غره ای رفت : دیگه کیم تهیونگ کبیره چه میشه کرد...فقط قبل رفتن به خونه این لباسای خونیت رو عوض کن وگرنه برادر گلم حسابت رو میرسه و باید بری خونه هیونگ عزیز تر از جانت بخوابی
تهیونگ به خنده میفته : وای خدا الان شاهد بحث دوتا گربه وحشی هستم....اهم اهم خب راستی ری ری خانوم تبریک میگم قرا.....
یونگی دستشو گذاشت جلو دهن تهیونگ : بگی هوسوک گردن جفتمون رو میزنه
ریحانا مشکوک نگاهشون کرد و تهیونگ دست یونگی رو از جلو دهنش برداشت : ودف مین من با اون چیکار دارم....میخواستم تبریک بگم برای ساخت این جنس جدیده....شنیدم خیلی نابه
ریحانا حالت خود شیفته ای میگیره : هست....با تعداد محدودش میلیاردی فروخته میشه
و دوس دارم بگن باند مواد مخدر اگوست دی بهترین باند تو ساخت مسکالین
اه شت من اشپزخونه رو به امون خدا ول کردم هاسکی دارم میکنه باید برم
یونگی : تهیونگ جات میره... امشب هوسوک کارت داره
تهیونگ با چشمای گرد شده بهش نگاه میکنه : من که قبول نکردم
و وقتی با قیافه مظلومانه بازیگر محبوب باند اگوست دی نظرش عوض میشه : فاککککککک خب باشه جهنم میرم
به سمت بیرون زیرزمین عمارت میره و تو راه هم به کل خاندان مین فش میده

Bad Dream 2Where stories live. Discover now