کمی بیشتر جلو اومد و دکمه‌ی ریز بادی چرمی رو از کنار حفره‌ی دلبر باز و طناب سرخ رنگ رو هم که از شکاف بین لپ‌های باسنش عبور میکرد رو با بدجنسی گرفت و کشید!

" عااااه.. مستر.. لط..لطفا.. عایی.."

مطمئنا جین بخاطر زخامت و زبریِ طناب بین شکاف حساس باسن و حتی بالزهاش، عذاب میکشید ولی نمیتونست منکر درد لذت بخشش هم بشه..

" هوممم.. یکم بیشتر پاهاتو برای مسترت باز کن.. بذار ببینم اون حفره‌ی خوشگلتو هرزه.."

نامجون در گوش جین پچ‌پچ کرد و در آخر گردن خوش تراشش رو گزید و حای دندون‌هاش رو هم با یه میک بزرگ، تبدیل به مارک قرمزی کرد‌..
جین پاهاش رو سعی کرد بیشتر باز کنه و بازوی نامجون ناگهان بخاطر برخورد زانوی پسرک به باندش، تیر دردناکی کشید و اخم یزرگی روی جهره‌ش نشست..

مستر چندبار به آرومی بالزها و حفره‌ی بسته‌ی اسلیوش رو با سه انگشت مالید و لب پایینش رو با دیدن چشمهای جینی که به عقب جرخید و از لذت منقبص شد، مکید..
عضوش رو مقابل حفره‌ی آماده نشده‌ی سابش تنظیم کرد..
سوکجین حدس میزد که بدون آمادگی واردش بشه، پس فقط زمانی که اون حجم سفت و خوش‌فرم وارد سوراخش شد، لب گزید و نفس عمیقی کشید..
هرچند، نامجون سر دیکش رو از حلقه‌ی تنگ حفره‌ش به داخل فشرده بود ، ولی وقتی چشمهاش بالا اومد و جفت دستهاش به باسن برهنه‌ی جین چنگ زدن که آفرودیت به کمر باریکش قوص کوتاهی داد و بدنش رو کمی بالا کشید‌‌..

" عاحح.. حر..حرکت کن..زودتر..."

نامجون معطل نکرد و با زاویه‌ی خاصی، کمرش رو موج داد و ضربه زد..

سوکجین با حس حرکت اون عضو لعنت شده، احساس کرد دلش برای این ورود و خروج ها تنگ شده و واقعا منتطرش بوده‌..
جوری که نامجون چندبار پشت سر هم بوتش رو اسپنک کرد و ناخن‌هاش رو به داخل گوشتشون فشرد..

جوری که از پیج و تاب های خود آفرودیت هم بیشتر غرق لذت میشد و عمیق تر داخلش میکوبید تا وقتی که جین زانویی که روی شونه‌ی مرد گذاشته بود رو کمی خم کرد و کف پاش رو که هنوز کفش پاشنه بلندی به پا داشت، روی همون شونه جابه جا کرد و با ضربه‌ی محکمی که تغییر جهت داد و به پروستاتش کوبیده شد، پاشنه‌ی بلند و تیزش رو به داخل شونه‌ی مسترش فشرد..

" فا..فاک!.. همین..همینه.. باز..بازم کن.. عااح.."

جین میخواست زودتر از شر طنابها خلاص بشه چون دوست داشت خودش اون کینگ‌سایز رو درونش عقب و جلو ببره و روش بپر بپر کنه..
چند وقتی این پوزیشن به ذهنش افتاده بود و حالا میخواست تجربه‌ش کنه..

نامجون که چشمهاش فقط شهوت و زیبایی مقابلش رو دید میزد، مچ ظریف پای جین رو از روی شونه‌ش محکم گرفت و دلش با دیدن اون پاهای زیبا و برهنه توی همچین کفش زنونه‌ای، به هم پیچید..

⭕ Silver Devil ⭕Место, где живут истории. Откройте их для себя