" مستر.."

جین درحالی نالید که موسیقی به قسمت رپ رسیده بود و باید همراهش، تندتر باسنش رو تکون میداد و اینبار رسما جوری به جلو خم شد و تنها به باسنش اجازه‌ی بالا و پایین شدن داد که مرد بزرگتر از این مهارت پوزخندی بزنه و دستش رو برای اسپنک کردنش جلو ببره و محکم‌ترین سیلی‌ای که از خودش سراغ داشت رو مستقیم روی لپ چپ پسرک، فرود بیاره..

جیغ بلند جین، زیاد دووم نداشت چرا که بلافاصله نامجون دستش رو روی دهانش گذاشت و صداش رو بُرید..

" خفه میشی.. فهمیدی بچ؟.. من بهت اجازه‌ی ناله و جیغ دادم؟.."

سوکجین با چشمهایی که بخاطر حس لذت بخشِ مالیده و فشرده شدن دیک برهنه‌ش با دیک پوشیده و سفت نامجون داشتن و همچنین حس خفه شدنش، خمار شده بودن، سرش رو تند تند به معنای اطاعت کردنش، بالا و پایین کرد..

سوکجین خیره به ماسکِ نگین‌کاری شده‌ش که همچنان چهره و اخم مرد بزرگتر رو می‌پوشوند، دستش رو سمت دکمه‌های پیراهن مسترش برد و سعی کرد بازشون کنه..

میخواست بیشتر ببینه، همون طور که اون یکی دستش داشت با کمربند نامجون ور میرفت..
نامجون که طاقت نداشت تا پایان آهنگ فقط این لپ دنس سکسی رو تماشا کنه و هیچ کاری نکنه، هر دو دستش رو روی گردن سفید و ظریف سوکجینش گذاشت و به بالا کشیدش تا جین از روی پاهاش بلند بشه..

جین بخاطر فشرده شدن گلوش ، چندبار سرفه کرد که باعث شد اون زخم‌های قدیمیِ گلوش بخاطر رابطه‌ی قبلی، تحریک بشن و تا حدی دردش بگیره..
فقط امیدوار بود اون زخم‌ها سر باز نکنه و باز خون نیوفته..

" صدات در نمیاد!.."

نامجون درحالی هشدار داد که پیراهنش رو به کناری پرت میکرد و باعث میشد آب دهان جین بخاطر دیدن عضلات آماده ، برجسته و همچنین وی‌لاینی که تا چند انگشت پایین تر از شلوار پوشیده شده بود و نمیذاشت دیکش مشخص بشه، راه بیوفته..

نامجون، اسلیوش رو سمت همون میله‌ای که تا چند دقیقه قبل داشت ازش سواری میگرفت، هول داد و وقتی جسم جین تلو تلو خورد و پاش تو کفش‌ پاشنه بلند پیچ خورد و نالید، اهمیتی نداد و اطرافش رو گشت تا بتونه طناب سرخ رنگی که به دستور دنیل همین‌جاها قایمش کرده بود رو پیدا کنه..

سوکجین نفس لرزونی کشید چون خود بی‌جنبه‌ش هم با چندتا لمس از طرف دیکش و خشتک برامده و سفت پسرعموش بدجور شق شده بود!
تاریکیِ سرخ رنگ، بهش اجازه نمیداد ببینه مسترش دقیقا درحال چیکار کردنه ولی از همین فاصله هم میتونست شونه‌های پهن و بازوی باندپیچی شده‌ش رو ببینه..

اون لعنتی حتی با وجود اون باندپیچیِ مزاحم هم جذاب بود!

ثانیه‌ها کند میگذشتن اونم درحالی که مستر با دقت از پشت دو حفره‌ای که روی ماسک ، برای دیدن تعبیه شده بود، محکم گره‌های سرخ رنگِ طناب رو به دور جسم تندیس شیطانی و میله‌ی رقص می‌بستن..

⭕ Silver Devil ⭕Where stories live. Discover now