دورهمی های شبونه، قطعا جزءِ تفریح های سالمِ نوجوانان حساب نمیشه. چون فقط خدا میدونه توی این دورهمی ها و مهمونی ها، چه نوع مواد ها و نوشیدنی هایی رد و بدل میشه و خب ما هممون خوب میدونیم هرچیزی که هستن قطعا موردِ پسند نیستن. با این حال، آهنگهای بیس دار، دورهم جمع شدنِ دوستای قدیمی و حالا یه کارای ریزِ دیگه که از پشت صحنه اشاره میکنن باید سانسور شه، چیزهایی بودن که باعث میشد حتی کسایی که برای خلاف و چِت کردنم نمیومدن، عاشقِ این نوع تفریحات باشن.
بخاطرِ همین، دوستهای دبیرستان، دانشگاه یا حتی مدرسه توی این نوع مهمونی ها باهم جمع میشدن چون قطعا جایِ دیگه ای نبود که همو ببینن. معمولا اگه یه کپه از آدم ها تجمع کنن تو یک کافه یا رستوران، خیلی ضایع میشد پس هربار یک شخص با شرایطِ مناسبی که داشت جایی رو برای این دورهمی فراهم میکرد. اما توی این جمع همه میدونستن که باید دورِ جونگکوک و تهیونگ رو خط بکشن چون قطعا جونگکوک نمیتونست با پدربزرگش کنار بیاد و تهیونگ هم نمیتونست با مادر و پدرش کنار بیاد. پس هر مهمونی که قرار بود ایجاد بشه گردنِ هرکسی میوفتاد به جز این دو دوستِ صمیمی- یا دوست پسر. کی میدونه؟!
با این حال، خودِ این دو نفر هم اهلِ این کارا نبودن که مثلِ عده ای از نفرات که یه گوشه خیلی ضایع و مشکوک وایساده بودن و ماریجوانا مصرف میکردند، باشن. فوقِ فوقش مثلا تهیونگ میرفت و یه موهیتویی با درصدِ الکلِ کم سفارش میداد و با همونم شنگول میشد. کلا این دو نفر در تمامِ مهمونی های این مدلی، درِ کونِ هم بودن و همه ازین ها به عنوانِ رفیق های شفیق، یاد میکردند. معمولا میگن دوستی بینِ دختر و پسر معنی نداره و آخرش قطعا کارشون به سقطِ جنین میرسه، اما خب ما میدونیم الان سالِ ۲۰۲۲عه، همه گین. و تقریبا همه یه هالهی رنگین کمانی پشتشون میدرخشه. شاید هنوز خیلیها موافقِ چنین رابطه هایی نبودن، اما بهرحال کسی به یه ورشم نبود. خلاصه که حالا فقط دوستی بینِ دختر و پسر منجر به خاک برسری نیست، پس اگه زیادی واردِ قسمتِ انتهاییِ دوستِ صمیمیتون میشید، خودتون رو گی بدونید.
نفسِ عمیقی کشید و همینطور که قلوپی از موهیتوی خنکش رو مینوشید، نگاهِ ریزی به پسرِکوچکتر که کنارش نشسته بود انداخت و با دیدنِ اینکه پسر تند تند داره با کسی چت میکنه و هرازگاهی لبخندی میزنه، با تعجب، لیوان رو از دهنش فاصله داد و با صدایِ تقریبا بلندی روی میزِ کنارش گذاشت و دوباره به سمتِ موبنفش برگشت و با ریز کردنِ چشم هاش سعی کرد روی صفحهی چت زوم کنه. لعنتی به چشم های ضعیفش فرستاد، حقیقتا الان دلش میخواست انگشت هاش رو فرو کنه تو چشم هاش و درشون بیاره، تاری که باعث میشد، صفحهی چتِ دوستِ صمیمیش و اون گوزی رو که باعثِ خندهش شده بود، نبینه رو اعصابش بود. یک وقت فکر نکنید اینا بخاطرِ فضولیِ تهیونگ بودا! همش بخاطرِ نگرانیش سرِ پسرِکوچکتر... اینکه گیرِ دخترا یا پسرای سواستفاده چی نیوفته... البته آخه کسی نبود که بگه جونگکوک پولِ شکم خودشو داره که کسی بخواد ازش سواستفاده کنه!
![](https://img.wattpad.com/cover/275635312-288-k767090.jpg)
YOU ARE READING
𝗣𝘂𝗿𝗽𝗹𝗲 𝗠𝗼𝗷𝗶𝘁𝗼 | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄
Fanfictionموهیتوی بنفش | 𝖯𝗎𝗋𝗉𝗅𝖾 𝗆𝗈𝗃𝗂𝗍𝗈 تلقین چیزیه که روی ناخودآگاهِ انسان تاثیر میزاره، اگر با یک چیزی مدام مغزت رو به گا بدی و با خودت تکرار و تلقین کنی، قطعا توی ذهنت شکل میگیره. اما نه عاشق بودن! عشق رو نمیشه با تظاهر، پول و مال و زیبایی بدست...