" چی میخوای بگی هوم؟.. الان بد دلت میخواد این حفره‌ی هرزت رو بفاک بدم مگه نه؟.. بگو انقدر بد میخوایش عزیزم؟.. هوم؟.."

حرفهای کثیفش از خود بی خودش میکرد و توهم میزد که یکم دیگه ارضا میشه..
و حرکت اون انگشت‌های فاکینگ بلند و مردونه که با حرص و قدرت همراه ویبراتور؛ میکردش..
باورش نمیشد اینجا، اونم به این صورت بخواد به پسرعموش بده!
سرعت ضربه زدن انگشت ها به دیواره های حساس و نبض دارش بیشتر، و ناله‌های ملتمسش پشت دست نامجون خفه میشد..
حفره‌ش بیش از حد و ساعات طولانی‌ای رو به ویبراتور عادت کرده و تقریبا زخم شده بود ولی لذتی که موج‌های انگشتها بهش میدادن، نمیذاشت رو درد تمرکز کنه..

" آماده‌ای؟..کامان بوی.. کامان.. یک.. دو..__"

نامجون هر چهار تا انگشتش رو با ضرب زیادی، محکم و پشت سر هم وارد و خارج حفره‌ش میکرد و بخاطر داغ بودن فضای اطراف، لبش رو گزید..
تیکه‌ای از موهاش روی صورتش افتاده بودن و بدن جین رو محکم توی بغلش کشید تا بخاطر تکون‌های شدیدی که انگشت‌هاش بهش وارد میکردن، روی زمین پخش نشه!

" عا_هممممم..هومم.."

دست نام همچنان روی دهانش بود و نمیتونست بلند بناله..
وقتی موج ارگاسمِ خشک به سراغش اومد و با شدت رون‌های سفیدش رو لرزوند، چشمهاش سیاهی رفت و بدنش تو بغل پسرعموش منقبض شد..
حتی نذاشت شمارش مسترش به عدد 3 برسه و نتونسته بود نگهش داره!
حس میکرد اکسیژن بهش نمیرسه و چشمهاش از شدت ارگاسم دردناکش، درحال در اومدنه!

" هممم... هااممم..عوو_مم.."

ناله‌های خفه شدش با رسیدن ارگاسم و یهویی گیر کردنش پشت کاک رینگ، باعث شد سرخورده بشه و تمام بدنش تو بغل عضلانی پسرعموش بلرزه..
چشمهای تارش رو بعد یه ارگاسم خشک، باز کرد و نفس منقطعی کشید..

" آفرین پسر خوب.. کارت خوب بود.. حالا برام خم شو و اون باسن خوشگلتو باز کن تا حفره‌ی نازت رو ببینم.."

دستش رو از روی دهانش برداشت و جین بلند نالید..
براش چندان مهم نبود اگه همه بفهمن این پشت چخبره..
مخدر باعث میشد بیشتر احساس لذت و بیخیالی داشته باشه و حالا میخواست کاری که ازش خواسته بود رو انجام بده..
کمرش رو خم کرد و دو طرف باسنش رو دوباره، با بی‌حالی باز کرد..

" فاک_"

نامجون فاصله گرفت و با دیدن اون شاهکار کوچولوی سرخ بین لپ‌های حبابی و براق، نفس تیزی کشید..
یه دستش رو سمت کمربدنش برد تا هرچه سریع‌تر خودشو آزاد کنه و با دست دیگه‌ش اسپنک محکم و جونداری به لپ چپ باسن جین کوبید که باعث شد بازم جین با صدای بلندی ناله کنه..
ناله و صداهاشون از صدای موسیقی بلندتر نبود و بودنشون زیر پله ها با وجود تاریکی، چندان مشخص نمیشد..
چندبار حفره‌ش رو با انگشتش لمس کرد و چین خوردگی هارو مالید..

⭕ Silver Devil ⭕Where stories live. Discover now