part 15

5.3K 762 138
                                    

شب شده بود و جونگ کوک نمی‌خواست این دو نفر و به خونشون بفرسته پس با اصرارش این دو نفر هم تو خونش موندن

وی رو تخت کوک نشسته بود و داشت به برادرش نگاه کرد ته نگاهش کرد و گفت: چیه؟

وی سرش و تکون داد و گفت: هیچی یه لحظه تصویر اون روزی که هم و بوسیدیم تو ذهنم اومد

ته هومی کرد و به دیوار تکیه داد و گفت: ولی از تصمیمی که گرفتیم پشیمون نیستم

وی آرنجش و به زانو هاش تکیه داد و گفت: منم نیستم و ..... میتونم بگم فکر نمی‌کردم این‌جوری بشه

ته لبخندی زد و گفت: اعتراف کن عاشقش شدی

وی نگاهش و دزدید و باعث خنده برادر کوچیکتر شد
وی با شنیدن صدای خنده برادرش لبخند زد و گفت: ولی بعضی ها از اول دلشون گیر بود نه؟؟

ته با خجالت سرش و پایین انداخت و گفت: خب جذابه

وی ابرو بالا انداخت و گفت: کسی منکرش نمیشه

جونگ کوک با موهای خیس وارد اتاق شد و گفت: چی میگید پشت سر من

نگاه هر دو پسر به سمتش چرخید داشت با حوله موهاش و خشک میکرد و ابرو هاش و طبق عادت بالا داده بود

وی لبش و با دیدن گردن خیس کوک گزید و ته نگاهش و رو بازوی جونگ کوک چرخوند

جونگ کوک حوله رو کنار انداخت و با شیطنت گفت: کی بهتون اجازه داده من و دید بزنید پسرا

وی نگاهش و بالا آورد و گفت: برای نگاه کردن به دوست پسرم باید اجازه بگیرم ؟؟؟

کوک خنده مردونه ای کرد و گفت: سعی نکن تاپ بازی در بیاری بچه چون آخرش ناله های خودت بلند میشه

وی لبش و گزید و ساکت شد جونگ کوک نگاهی به ته که ساکت تر بود کرد و جلوش نشست چونش و تو دست گرفت و گفت: چیه توله

ته انگشتش و رو بازوش کشید و همون لحظه کوک گاز آرومی از لبش گرفت
ته لباش و لیس زد و نگاهی به برادرش کرد وی چشمکی زد و گفت: اوکیه

جونگ کوک خندید و گفت: شما دو تا باز شیطنتی دارید؟؟؟

ته هلش داد تا روی زمین بخوابه رو سمت چپ بدنش خوابید جوری که برای برادرش هم رو تن مرد جا باشه با صدای آرومی گفت: دلم برای طعمت تنگ شده ددی

کوک کمر ته رو گرفت و گفت: شیطون نشو توله وگرنه به فاکی

و می بود که ندونه جونگ کوک عاشق شیطنت های بیبیاش بود

وی کنارشون دراز کشید و خودش و رو تن جونگ کوک کشید زانوش و رو عضوش فشار داد و گفت: کیه که نخواد ددی

کوک فاک آرومی گفت و ته از روی تنش بلند شد و لباس هاش و در آورد کوک با دیدن پوست عسلی مرد لباش و لیس زد و محو عضله های زیبای تنش شد وی لبخند شیطونی زد و کمربند کوک و باز کرد چنگ آرومی به عضوش زد کوک نگاهش کرد و گفت: لیتل تایگر آروم تر

kookv in love with tweens [ Completed ]Where stories live. Discover now