زنگ اول بود اما جونگ کوک رو نیمکت آخری خواب بودیونگی که سرگرم نکته برداری بود با دیدن نزدیک شدن وی معلم زبانشون ضربه محکمی به پای کوک زد که تو بیدار کردنش تأثیری نداشت
وی دستش و بالا آورد و گفت: چیزی نیست بیدارش نکن
جونگ کوک با شنیدن صدای وی آروم چشماش و باز کرد و بعد از مالیدن چشماش گفت: معذرت میخوام آقای کیم نمیخواستم ......
وی لبخندی زد و گفت: اشکالی نداره جئون فقط بعد کلاس چند دقیقه منتظرم بمون
جونگ کوک لبخندی زد و گفت: ممنون آقای کیم
وی خنده آرومی کرد و گفت: برای چی
جونگ کوک که محو لبخند زیبای مرد شده بود گفت: چون خیلی خوبید
یونگی سرفه فیکی کرد تا اون دو نفر و متوجه کنه اما کیم وی واقعا محو شاگرد جذابش شده بود کسی که هر روز با خوشحالی وارد کلاس میشد همیشه کلاس و شاداب میکرد نمره هاش عالی بود
مهربون بود
اون پسر ......
تو یه کلمه عالی بودجونگ کوک خنده مردونه ای کرد و گفت: آقای کیم....
وی به خودش اومد و گفت: اممم داشتم دفترت و نگاه میکردم کارت عالیه همینجوری ادامه بده
جونگ کوک سرش و تکون داد و وی به سمت تخته رفت
یونگی نگاهی به دفتر سفید جونگ کوک کرد و گفت: هوم ای کاش همه مثل تو نکته برداری میکردن
جونگ کوک خندید و گفت: خودت و مسخره کن خر
یونگی لگدی بهش زد و گفت: ببند گراز
وی محکم به میز کوبید و گفت: ساکت با جفتتونم
بعد از کلاس جونگ کوک سر جاش موند تا وی سر میزش بیاد
کیم وی بعد راهی مردن بچه ها در و بست و خودش و به میز جونگ کوک رسوند رو لبه میز نشست و گفت: میخواستم راجب کارت بپرسم ..... اممممم البته اگه خودت دوست داری بگی
جونگ کوک لبخندی زد و گفت: من مشکلی ندارم فقط برام عجیبه که شما دوست دارید بدونید
وی خنده مردونه ای کرد و گفت: تو بهترین دانش آموز منی....
جونگ کوک دستش و رو انگشت های کشیده کرد گذاشت و گفت: هوم درسته که من شاگردتم استاد ولی ......
بلند شد و نزدیک صورت مرد شد
وی نگاهش و بین چشما ها و لب ها می چرخوند و منتظر بود
تو این ثانیه هم مطمئن نبود که جونگ کوک واقعا داره به چی فکر میکنه
کوک چونه مرد و گرفت و گفت: به چی فکر میکنی آقای معلم
وی به چشمای درشت پسر زل زد و گفت: به تو
جونگ کوک با خنده گفت: به چیه من؟
![](https://img.wattpad.com/cover/257292888-288-k596539.jpg)
YOU ARE READING
kookv in love with tweens [ Completed ]
Fanfictionعاشق دوقلو ها 🍸 تریسام کوکویته یونمین ژانر: مدرسه ای عاشقانه درام هپی اند اسمات دو قلو های کیم تهیونگ وی دو تا معلم یه دانش آموز پسری که هیچ وقت نمی بازه نه بازی بسکتبال و نه بازی عشق و یه عشق ممنوعه که قبول کردنش سخته