part 1

8.1K 1.1K 555
                                    

با صدا کردن رنگ مدرسه بازی بسکتبال تموم شد
بچه هایی که داشتن بازی می‌کردن همون جوری که از سر و کول هم بالا میرفتن راهی رختکن شدن

جونگ کوک پسر شیطون مدرسه بود
درسش خوب بود اما یه وقتایی واقعا میتونست معلم ها رو بیچاره کنه
اون معلم های بیچاره رو دست مینداخت و ازشون سوال های الکی می‌پرسید تا وقتی که معلم به خودش بیاد و ببینه کلاسش تموم شده

البته
به جز دو تا معلم
معلم ریاضی و زبان

جونگ کوک بعد از خارج شدن از رختکن شروع کرد به پوشیدن لباساش کرد همینطور که با لباس هاش درگیر بود یکی وارد رختکن شد

جونگ کوک با دیدن یونگی سلام بلندی کرد که توجه همه رو جلب کرد
یونگی که شاگرد ممتاز مدرسه بود و ورزشش هم همیشه عالی بود خودش و به جونگ کوک رسوند و رو‌ نیمکت نشست و گفت: استاد کیم باهات کار داره

جونگ کوک کراوات فرم مدرسه رو بست و گفت: نگفت چرا؟

یونگی به یه دستش تکیه داد و گفت: غیر اینه که تو یه گندی زدی؟

جونگ کوک چشم چرخوند و گفت: من هیچ گندی نزدم

یونگی لگدی بهش زد و همون لحظه کسی جلوی در رختکن توجه کوک و جلب کرد با دیدن پارک جیمین معلم جذاب ورزش به یونگی زد و گفت: کراشت

یونگی به سمت در چرخید و با دیدن معلمی که مثل همیشه عصبی بود لبخندی زد
پارک جیمین نفس حرصی کشید و گفت: مین یونگی همین الان بیرون

یونگی بلند شد و قبل رفتن پس سری به جونگ کوک زد که داشت بهش می خندید دنبال معلم از کلاس خارج شد و نهایتا به حیاط پشتی رسید

جیمین رو بهش کرد و در حالی که خشم از نگاهش می بارید گفت: مین فاکینگ یونگی به چه حقی به آقای مدیر گفتی از من خوشت میاد

یونگی سرش و خاروند و گفت: من به اون اوسکل گفتم از آقای پارک خوشم میاد اونم گفت خیلی خوبه که معلمت و دوست داشته باشی

جیمین در حالی که داشت با دستش یونگی و تهدید می‌کرد گفت: به هر حال دفعه آخرت باشه از این غلطا ......

یونگی تو یه حرکت سریع جیمین و به دیوار چسبوند و مانع فرارش شد
جیمین که داشت با چشمای درشت شده بهش نگاه میکرد کاملا ماتش برده بود

یونگی دستای مرد و محکم گرفت و گفت: بزرگتری که بزرگتری اما بهت اجازه نمیدم برای من تصمیم بگیری آقای پارک . جیمین من هر کاری بخوام میکنم

دستش و با حرص ول کرد و با قدم های بلند اونجا رو ترک کرد

جیمین به مچ قرمز شدش نگاه کرد و نگاهش و به راهی که شاگردش داشت می‌رفت دوخت

🟡🟡🟡🟡🟡🟡🟡🟡🟡🟡🟡🟡🟡🟡🟡

جونگ کوک در حالی که آستین های پیراهنش و تا کرده بود و زود تر از بقیه خودش و به کلاس زبان رسوند میدونست که آقای کیم زود تر وارد کلاس میشه و منتظرم میمونه

kookv in love with tweens [ Completed ]Unde poveștirile trăiesc. Descoperă acum