نامجون چند قدم به پسرک نزدیک شد..
این یک روز فقط با سرُم زنده بود و حقیقتا نامجون نگران بود..
سوکجین فرار کرده بود و قوانین رو دور زده بود..
ولی دلیل نمیشد تا این حد به خودش و زندگیش گند بزنه و نامجون اینجا بود که شرایط رو مدیریت کنه..
به هر نحوی که شده بود باید همه چیز به حالت قبلی برمیگشت و نامجون به عنوان رئیس گنگ باید جینی که راه کج رو پیش گرفته، به راه درست منحرف میکرد و برمیگردوند..
شاید دلایلی که الان میخواست مطرح کنه، دیوونگی بود ولی حدس میزد تنها راه همینه و نمیتونن غیر از این جین رو از باتلاق بیرون بکشن..
اینکه با استفاده از قوانین بی‌دی‌اس‌ام، جین رو مطیع خودش کنه..

" من سعی میکنم درک کنم.. اینکه فرار کردی.. اینکه مجبور شدی یا به خواست خودت توی کلاب بودی.. میدونم افرادمون آزارت دادن.. ولی من یه پیشنهاد دارم که مطمئنم باعث میشه همه چیز درست بشه.. "

نامجون دیوونه نبود..
آدم غیرمنطقی ای هم نبود..
فقط طبق میلی که درونش رو به تب و تاب انداخته بود، رفتار میکرد..
از جیب کتی که روی کاناپه انداخته بود، برگه‌ی روغنی و شکیلی که رول شده و با رُبان قرمز رنگی روش پاپیون خورده و بسته شده بود، بیرون آورد..

" بخونش.. "

جین سرش رو با اکراه به طرف کاغذ روغنی و رول شده، چرخوند..
اخم ظریفی کرد و با کنجکاوی و نگاه نامطمئنی به پسرعموش، برداشتش..
حینی که سوکجین درحال باز کردن پاپیون روبان قرمز رنگ بود، نامجون روی تخت و نزدیک پسرک نشست..
استرس داشت..
این اولین بار بود که نمیتونست حدس بزنه پارتنر انتخابیش تا چه حد میتونه واکنش نشون بده..

چشمهای خمار سوکجین با دیدن محتویاتی که داخل برگه نوشته شده بود، گرد شد..
یه قراردادنامه‌ی بی‌دی‌اس‌ام؟!
ذهنش بلافاصله روزی رو به یاد آورد که یواشکی قراردادنامه‌های قبلی و فسخ شده‌ی نامجون رو از توی کشوی اتاقش بیرون کشیده و خونده بود!
تمام قراردادنامه‌هایی که داد میزدن پسرعموش تا چه حد دامینتِ و افرادی که توی پزشکی قانونی شکایت کرده بودن..
نامجون طبق گفته‌ی خودش میخواست همه چیز رو درست کنه یا بدتر بزنه همه چیز رو به گند بکشه؟!

" منظ..منظورت اینکه__"

" آره.. اگه قراردادنامه رو امضا کنی فقط تحت سلطه‌ی خودمی و من میتونم جایگاهت رو بهت برگردونم.. ببین سوکجین.. تو میخوای من افراد رو مجبور کنم تورو به رسمیت بشناسن و تو به ریاست برسی؟!.. فکر نمیکنی برای اینکار منم باید سهمی داشته باشم؟!.. من به عنوان رئیس گنگ تورو بابت سرپیچی از قوانین و تمام کارهایی که این مدت در نبودت تو عمارت کردی، می‌بخشم و کاری میکنم افراد تورو به رسمیت بشناسن ولی قبلش باید قبول کنی تحت نظر خودم باشی.. من آموزشت میدم.. اعتیادت رو به واسطه‌ی رابطه‌ای که داریم، کنترل میکنم و بهت ارزش و مقام روز های اولت رو برمیگردونم.."

⭕ Silver Devil ⭕Where stories live. Discover now