دستی که توش هنوز انگشتر یاقوت جین رو به انگشت داشت ، مستقیم روی باسن سفید و لرزون جین فرود اومد و صدای جیغش رو بلند کرد..
" بگ..بگو.. تو..آهه.. میخواستیش کریس.. میخوا..اوهه..میخواستی اینو.. "
جین با لحن شکستهای که نفسش رو بخاطر حرکاتش گرفته بود نالید..
پشت دستش رو میگزید و از لذتی که بهش وارد میشد اطرافش رو گمکرده بود..
اخم، چهرهی رئیسش رو از این زاویه جداب تر کرده بود و خدا میدونست جین بخاطر رگی که بر اثر فشار، روی پیشونیه مرد روبهروش افتاده بود رو چقدر میپرستید!..
یا اون عینک لعنتی ای که خودش یه کینک فاکی بود و بیش از اندازه روی چشمهای نافذ مرد خودنمایی میکرد!..
" از لحظهای که چشمهای نقرهایت رو دیدم... میخواستمش!.."
کریس غرید و واقعیت همهمین بود..
کریس شیفتهی سوکجین شده بود ولی بنا به قولی که به هواسا داده بود، افکار منحرفانهش رو کنترل میکرد..
البته تا قبل اینکه سوکجین خودش برای لذت بردن از دیکش، پیش قدم بشه!
کریس کلافه از پوزیشنی که هیچ دخالتی نمیتونست توش داشته باشه، بازوهاش رو دور کمر باریک و ظریف پسرک حلقه کرد و از روی صندلیش درحالی که همچنان دیکش داخل پسرک بود بلند شد..
جین نفسی گرفت و چشمهای تارش رو دور اتاق چرخوند..
هنوز درک میکرد..
ولی میدونست وقتش برسه دیگه کنترلش کاملا خارج میشه..
کریس جین رو روی میز بزرگش، به پشت خوابوند و اروم دستش رو جلوی صورت پسرکش گرفت..
" میخوام درشون بیارم.."
کریس به لنزها اشاره کرد و جین چیزی نگفت..
وقتی مرد بزرگتر خودش لنزهارو به ارومی از چشمهای پسر بیرون دراورد، به گوشه ای انداختشون و اینبار خیره به چشمهای روشن و دلبرانهی روبهروش، خودش شروع به کوبیدن داخل اون حفرهی خیس و داغ کرد..
جین طاقت این حجم از لذت رو نداشت..
طوری که سر دیک رئیسش با هر ضربه به پروستاتش برخورد و دیوونهش میکرد..
طوری که کریس آرنج هاش رو کنار سرش به میز ستون کرده بود و جین هم پاهاش رو به دور کمرش حلقه کرده بود..
موهای پشت گردن رییس وو کاملا خیس از عرق شده بود و پیراهن دکمهدار و مردونهی سفیدش هم به عضلات سینهش چسبیده بودن..
جین از همینجا هم میتونست نیپل مرد رو زیر پیراهن خیس از عرقش تشخیص بده..
کریس دیکش رو خارج کرد و خیره به ماه نقرهای و خماری که بر اثر مخدر توی دریایی از خون شناور بودن، دوباره واردش کرد..
چندین بار این حرکت رو تکرار کرد و هربار صدای جیغ ضعیفی که گلوی پسرک مو اتیشی بیرون میومد، مو به تنش سیخ میکرد..
سرش رو نزدیک اورد و وقتی لبهای جین رو به دندون گرفت، دوباره شروع به ضربه های متوالی کرد..
" آههه.. ف..فاک..آهه.. آهه.. هوومم.."
جین دقیقا مثل یه زن برای رئیسش مینالید و زیرش پیچ و تاب میخورد..
حفرهش با هر ضربه موجی از لذت به بدنش پخش میکرد و همین باعث میشد رونهاش از خوشی به لرزه دربیان..
کریس که لرزش رونهای پسرک رو روی کمرش حس میکرد، اینبار معطل نکرد و با بدجنسی دیکش رو روی پروستات جین نگه داشت..
یک دستش به چوکر لعنتی گردنش چنگ زد و محکم کشیدش تا سوکجین حین ارضاش، چوک بشه..
" کرییییس!.."
سوکجین با حس تحت فشار بودن پروستاتش اسم رئیس وو رو جیغ کشید و کریس بخاطر مردمکهای گشاد از اثر فرمول خودش و لذت پسرک زیرش تکخندی زد..
دستش رو زیر شکم جین گذاشت و میتونست فشار و برجستگیِ کمی از دیکش رو زیر دستش حس کنه..
لبهای سرخی که از شدت گزیدن به سوزش افتاده بودن و انگشتهای باریک و بلندی که بخاطر حس خفگی ، بدن کریس رو خط مینداختن..
موهای پریشون و قرمزی که توی صورت الههوارش پخش شده بود..
تندیسی که زیرش از لذت میلرزید و اسمش رو جیغ میکشید بیش از اندازه شیطانی ولی درعین حال مقدس و معصوم جلوه میکرد..
گونههای سرخ از شهوت و ماه نگاهی که خمار از نعشگی بود..
نعشهی لذتی که مخدر بهش میداد یا نعشهی ضربههای رئیس وو؟..
پوست ترقوه و سینهش طلب بوسه میکردن و الحق که تندیس فرشتهگونه، جز پرستیدن و بوسه زدن به هیچکار دیگه ای نمیومد....
اینبار وقتی هر دو نزدیک بودن، کریس انگشت فاکش رو به همراه دیکش وارد حفرهی داغ از لذت پسرک کرد و سوکجین نیازی نبود تا خودش رو نگه داره!
همین که دوتا ضربهی همزمان از انگشت و دیکی که داخلش بودن بهش وارد شد، به کام رسید..
مایع شیری و لزج روی شکم خودش و قسمتی از بدن رئیس وو پرتاپ شد و سوکجین چشمهای تار و بدن نعشه از مخدرش رو روی میز رها کرد!..
کریس هم با چند ضربه بعد از جین به کام رسید ولی قبلش بلافاصله بیرون کشید تا حفرهی پسرک از مایعش پر نشه..
شاید دوست نداشت بعد از سکس چیزی داخلش حس کنه...
سوکجین نفس نفس میزد و کریس هم سرش رو روی سینهی لرزونش گذاشت و با هم چند دقیقهای رو توی اوج میگذروندن..
کریس و جین..
هیچکدوم نمیخواستن به کاری که کردن فکر کنن فقط بودنشون با هم و بعد سکس هیجان انگیزی که داشتن مهم بود!
⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕
پارت ۴۶ کمی بعد اپ میشه 😈
#توجه
دوستان میدونم بعضیاتون سر
اتفاق بین کریس و جین شوکه شدین..
ولی باید بدونید که جین از اولشم تمام خواسته هاش رو همینطوری به دست اورد و درسته که الان مواد مصرف کرده بود و توی حال خودش نبود اما با اینحال
میشه گفت کار همیشگی جین بوده که بقیه رو اغوا کنه..
خیلی اتفاقات باعث شد که جین به این درجه برسه ،
از اول فیک هم به تک تک این اتفاقات اشاره شد تمام این ها باعث شد شخصیت و رفتار جین چیزی باشه که توی کل فیک ازش دیدین !
میشه گفت اغوا کردن کریس این رفتار های بد به اصطلاح هرزگیاشو رو به حد خودش رسونده!
ولی قراره بابت تمام اینها توسط نامجون تطهیر بشه...
نامجون باید دلیل محکمی برای تنبیهاش میداشت..اگه این اتفاقات یا رفتار های جین نبود نامجون چطور باید اونو تنبیه میکرد اصلا دلیلی برای این کار میداشت؟!
پس ممنونم از کسایی که تا اینجا همراهمون بودن و معذرت میخواییم بابت اینکه اگه با این پارت حس بدی بهتون منتقل شد ،
هرچند که خودتونم میدونستین این اتفاق دیر یا زود میوفته..چون این شخصیت سیلور دویله!
امیدوارم پارت های بعدی حس بهتری داشته باشید و به چیز هایی که از فیک میخواستید برسید..✨
و اگه حس میکنید نمیتونید به خوندن این داستان ادامه بدین ازادین که رهاش کنید چون ما قصد ندارین به روحیه شما اسیبی وارد بشه 💜💜
بازهم ممنونیم که همراهیمون میکنید و انرژی میدید.😘💜
#ادیتور_دویل #Beauty
YOU ARE READING
⭕ Silver Devil ⭕
Fanfiction+ به الهههای یونانی اعتقاد داری؟.. دقیقا مثل آفرودیت زیبایی.. مثل آتینا عقلهارو میدُزدی.. مثل آرتِمیس چشمای نقرهایت میدرخشه.. ولی به این هم اعتقاد داری که الههها یه روزی محو میشن؟.. ⭕⭕⭕ _ کسیرو از جهنم بترس...
