" ول..ولی من که پرستارش نیستم!.."
رن با لحن متعجبی گفت و به این فکر میکرد که باید بکهو رو به عمارتشون ببره تا خدمتکار ها ازش مراقبت کنن؟..
" دوست پسر تخمیش که هستی!؟.. مطمئنا یه شب بخاطر کون ندادن بهش ازت ناامید نمیشه چون داری زخماشو میبندی!.."
دکتر زیرزمینی که حالا رن به بد دهن بودنش پی برده بود با لحن بیتفاوتی گفت و قبل اینکه رن دهنش رو باز کنه و هر چی فحش بلده بارش کنه، از اتاق کوچیکش بیرون زد و اونا رو تنها گذاشت..
بکهو با وجود دردی که بخاطر هوشیاریش تازه داشت حس میکرد، درحالی که لبهاش رو روی هم فشار میداد خندید ولی صدای خندههایی که از گلوش بیرون میومد، باعث شد رن سمتش بچرخه..
" مرگ!.."
بکهو دیگه خندهش رو قورت داد و چشم از پسری که با تخسی دست به کمر زده بود و چشم غره بهش میرفت گرفت..
فکش درد میکرد و احساس میکرد بینیش زیر مشتهای حریفش مقاومت نکرده و شکسته..
دستی به بینیش کشید و از شدت دردش هیسی کشید و حتی میتونست چسم زخم هارو روی صورتش و بینیش لمس کنه..
" دست نزن بهش..جاییت نشکسته..تو خیلی.. اممم..قوی ای.."
بکهو با صدای لرزونی که از بالای سرش شنید دستش رو کنار کشید و دوباره به پسرک خیره شد..
" اینجا..چیکار میکنی؟..."
رن پرسید و بخاطر نگاه بکهو که حالا تغییر کرده بود و تا حدی حالت طلبکارانه داشت، با انگشتهاش ور رفت..
" چون.. بخاطرت.. اخراج شدم؟!.."
بکهو به زحمت از بین لبهایی که بخاطر مشتهای کوبیده شدهی روش، کبود و گوشهشون پاره شده بودن زمزمه کرد..
حرص از جملهش میبارید!
بیانصافی بود اگه نمیگفت که بخاطر حفاظت درست از ریوجین بوده که کریس تصمیم نهایی گرفت و اخراجش کرد..
ولی اگه رن با جفت پا نمیپرید توی ماموریتشون، ریوجین تیر نمیخورد و بکهو هم نیازی نداشت ازش بیشتر مراقبت کنه و به جای اینکه خودشو سپر بلای جین کنه، باعث بشه پسرک مو آتیشی به خطر بیوفته..
" بخ..بخاطر من؟..."
رن که حالا سرش با تعجب بالا اومده بود پرسید و نمیخواست باور کنه که بخاطر تیر خوردن ریوجین و قضیهای که درست کرده بود باعث این شده!
ولی با دیدن نگاه تیز و خشمگین بکهو که بهش زل زده بود سرش رو پایین انداخت و بغض به گلوش چنگ زد..
نگاه بکهو همیشه شیطون و مودش همیشه تمسخر خاصی داشت..
جوری لاس میزد که رن درعین نخواستنش بازم بهش اعتیاد پیدا کرده بود و میخواست بشنوه!
ولی این نگاهش برای پسرک ناآشنا بود..
" از اینجا.. برو.."
بکهو با حالت سردی گفت..
رن متوجه شد که کریس بکهو رو بخاطر درست محافظت نکردن از ریوجین اخراج کرده و باعث شده بکهو به این زیر زمین بیاد..
درست حدس میزد؟!
YOU ARE READING
⭕ Silver Devil ⭕
Fanfiction+ به الهههای یونانی اعتقاد داری؟.. دقیقا مثل آفرودیت زیبایی.. مثل آتینا عقلهارو میدُزدی.. مثل آرتِمیس چشمای نقرهایت میدرخشه.. ولی به این هم اعتقاد داری که الههها یه روزی محو میشن؟.. ⭕⭕⭕ _ کسیرو از جهنم بترس...
