" میدونستم اخرش کریس مُخت رو میزنه!..میدونم زیادی جنتلمنه!..گاد جوری که بغلت کرده زیادی___"

ولی کریس بلافاصله با چشم غره‌ای پرید وسط حرفهای شوگا :

" ببند دهنتو کله برفی!!..ما فقط همو بغل کردیم!.."

سوکجین خودش رو عقب کشید ولی دستهای کریس روی پهلوهاش جا خشک کرده بودن..

" اوکی حرفمو پس میگیرم!..کریس اصلا هم جنتلمن نیست و برخلاف گنگ بودنش دیکش خیلیم کوچیکه..اصلا راضی کننده نیست..میدونی؟.."

شوگا مزه پروند‌..
درواقع از وقتی که پاشو توی رست روم گذاشته بود متوجه‌ی حال خراب و استرس هر دو مرد شده بود و میخواست با مزه پروندن حالشون رو اوکی کنه..
ولی خب...
شوگا اکثر موقعیت ها بیتفاوت و بی‌خیال بود و واقعا بلد نبود چطور باید شوخی کنه..
و خودشم قبول داشت گند زده!

سوکجین در جواب تکخندی زد ولی کریس چشمهاش رو توی حدقه چرخوند و از پسرک فاصله گرفت..

" قربان..جناب کیم خواستار ملاقات هستن.."

صدای بیسیم به کریس یاداوری کرد که وقت تنگه..

" ببرش اتاقم تا بیام.."

کریس توی بیسیم جواب داد و لحظه‌ی بعد با نگاهش به شوگا التماس میکرد که سوکجین رو سالم به خونه ببره و حواسش بهش باشه..

" جای زخمش درد میکنه.."

کریس روبه شوگا زمزمه کرد‌..
از طرفی نگرانِ پای جین که تازه رو به بهبودی میرفت هم بود...

" نگرانش نباش..حواسم بهش هست..."

شوگا روی شونه‌ی کریس زد و مرد بزرگتر با نگاه منتظر و نگرانی درحالی که از اتاق خارج میشد به سوکجین لبخند ریزی زد..
همین که رئیس وو از اتاق خارج شد، شوگا که به کمد جین رسیده بود، لباس‌هاش رو سمتش پرت کرد و جین اونارو سریع توی هوا قاپید!

" بپوشون اون اندام لعنتیت رو مرد!..نمیخوام باعث بشی به جیمینی خیانت کنم!.."

سوکجین برخلاف اضطرابی که باعث شده بود معده‌ش به هم بپیچه، خنده‌ای کرد..

" محض رضای خدا جوری حرف نزن که انگار خبر نداری جیمین الان دقیقا زیر کی داره میناله!.."

جین بدون منظور تیکه انداخت..
فقط برای اینکه جوابی به پسر بده..
ولی دقیقا ندونست با این حرفش چطور داغ دل پسر مو سفید رو تازه کرده..
شوگایی که محکوم شده بود حسی که به جیمین پیدا کرده رو مخفی کنه و لعنت بهش که از همون روز اولی که خواستار یه رابطه شدن، به اینکه اگه یه روزی به قلبش ببازه باید چیکار کنه، فکر نکرده بود......

" میگم بکهو کجاست؟.. چرا تو بجاش اومدی؟.."

سوکجین بحث رو عوض کرد چون زیر چشمی متوجه‌ی جو تاریکی که اطراف شوگا به چشم میخورد شده بود..
از طرفی کنجکاو بود تا بدونه چرا کریس از بکهو نخواست که تا خونه ببرتش..
شوگا توی تتو شاپ مشتری های خودش رو داشت و این طور نبود که همیشه وقتش رو داشته باشه تا به کلاب بیاد..

" رئیس وو اخراجش کرد.."

با چیزی که شوگا گفت، سوکجین که رد کردن یقه هودی از سرش بود، بهت زده دست نگه داشت!
چرا امروز همش بهش شوک وارد میکردن؟!

" چرا؟!.. کِی اخراج شد؟.."

جین پرسید و سرعت پوشیدن لباس‌هاش رو بالا برد..
باید طبق گفته‌ی کریس سریعا از بار خارج میشد..
قبل اینکه دیر بشه..

" فردای شبی که تو تیر خوردی.. دلیلشم این بود که اون به عنوان بادیگاردت نتونسته بود خودش رو سپر بلای تو بکنه و تو به جای اون تیر خوردی.. این نشون میده بکهو توی پُستی که بهش داون کم کاری کرده.. هر چند... کریس ازش خواسته بود تا رن رو ببره و تا جایی که میتونه جسم کوچیکشو له کنه.. تا دیگه اون پسره‌ی حرومزاده نتونه توی ماموریت‌هامون فوضولی کنه...ولی بکهو اینکارو هم انجام نداده بود و تصورشو بکن...رئیس وو واقعا عصبانی شده بود.."

شوگا تند توضیح داد چون وقت تنگ بود و باید از در پشتیِ بار خارج میشدن..
امیدوار بود که افراد نامجون که توی کوچه منتظر رئیشون بودن، متوجهشون نشن..
وگرنه معلوم نبود چی پیش میومد!..

سوکجین در جواب شوگا چیزی نگفت و فقط سری تکون داد..
ذهنش درگیر بود و باید با کریس راجع بهش صحبت میکرد..
میدونست که بکهو بی تقصیره و از این بابت که رن رو کتک نزده و از کریس نافرمانی کرده، تا حدی شوکه شد..
ولی در کل حدس میزد اون بادیگارد قد بلند با شونه‌های پهن و عضلاته سینه و بازویی که برای خودش ساخته، انگار فکرایی درباره‌ی رن توی سرش داشت..
نمیتونست قول بده ولی دوست داشت بکهو به پُستش برگرده چون سوکجین از وضعِ ضعیفه مالیِ اون بادیگارد به خوبی خبر داشت و نمیخواست باعث بشه که همین کارش رو هم از دست بده....

⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕

سلام
ممنون که پارتها رو به شرط میرسونید..
این پارت شرط نمیذارم هر کی عشقش کشید بده..حالا می‌بینی دو نفر بیشتر ندادن..

این چند روزه بخاطر درگیری‌هایی که توی زندگی کریس ووی واقعی داره اتفاق میوفته اصلا حوصله ندارم و چند روزیه که دستم برای نوشتن نمیره..
پس بهم انرژی بدین که واقعا نیازش دارم..

یه موضوعی هست..
انتقادی ازم نکردین ولی یه نفر تو ناشناس گفت که چرا توی گروه، نظرات همه‌ی بچه‌هارو ریپ نمیزنم..
خب دلیل خاصی نداره واقعا..
بعضی نظراتی که ببینم نیاز به توضیح داره و یا سوالی ازم شده رو حتما جواب میدم ولی بعضیا رو نیاز نیست ریپ بزنم.. البته بعضی اوقاتم بیوتی به جام جواب میده و جواب اون دقیقا حرف خودمه پس فرقی نداره..
توی واتپدم همین طور..
حله؟

مواظب خودتون باشید❤

⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕⭕

پارت ۳۹ رو جا نندازید💜✨

⭕ Silver Devil ⭕Where stories live. Discover now