" شو_گا..آهه..ناحح.."
صدای جیمین و ضربههای قدرتمندی که کوبیده میشد و دوباره برمیگشت، با نزدیک شدن جین به اون صحنه واضح تر شدن..
جین دست به سینه به لاکر تیکه داد و به دو پسر روبهروش خیره شد!
با اسمی که جیمین ناله میکرد، سوکجین با چشمهای ریز شده و مشکوک به پسر تاپ خیره شد..
شوگا؟!
این اسم رو کجا شنیده بود دقیقا؟؟..
طوری که جیمین دستهاش رو روی سینهی پسر ستون کرده بود و باسنش رو بالا و پایین حرکت میداد..
و پسری که اصلا فرصت نفس کشیدن به جیمینی که داشت خودش رو بفاک میداد، نمیداد و تا جیمین فرصت نفس زدن پیدا میکرد، خودش از پایین توش میکوبید!
بالا..
" آهه.."
پایین..
" شو..شوگا.."
بالا..
" بی_شتر..آهه.."
پایین!..
جیمین بی توجه به اینکه ممکنه از شدت فعالیت نفسش ببُره و خفه بشه، با مهارت خودش رو تاب میداد و قوس کمرش از این زاویه تو دید سوکجین بود..
" امشب مشتری نداشتی؟..هان؟؟..انقد مشتاقی واسه دیکم؟..فاک یو جیمی!.."
شوگا غرید و اسپنک محکمی روی باسن جیمین خورده شد..
سوکجین چشمش رو از حفرهی جیمین که با شدت روی دیک پسر زیرش کوبیده میشد، برداشت و دوباره به پسر مو سفید دقت کرد..
چقد آشنا بود!
اونو کجا دیده بود؟
نکنه یکی از افرادشون توی عمارت بوده؟؟
از اونجایی که مطمئن بود قیافه و اسم پسر مو سفید براش آشناست ولی به یاد نداشتش....
قبل اینکه اون دو نفر متوجهش بشن، ترسیده به عقب قدم برداشت ولی!
موهای سفید و چشمای ریز گربه ای؟؟..
این پسر همونی بود که بهش کمک کرد؟
همون روزی که اولین شب توسط سه مرد چینی توی ماشین نزدیک بود بهش تجاوز بشه و بعدش با این پسر ملاقات کرده بود و ازش پرستاری کرده بود!؟
اوه پسر دنیا چقدر کوچیک بود!
البته خونه پسر مو سفید که یادش اومد اسمش شوگاست، همین کوچه بغلی بود!
"دیگه هیچ اتاق فاکی پیدا نمیشد برید اونجا؟..."
سوکجین که حدس میزد اونا توی حال خودشون نیستن با صدای بلندی گفت و بلافاصله اون دو نفر روی هم خشک شدن!
جیمین با چهرهی سرخ شده به سوکجین و شوگایی که زیرش بود و هنوز دیکش رو توی باسنش داشت، خیره شد!
" بیخیال!.."
جین گفت و سمت لاکرش قدم برداشت..
" هی هر چی زده بودیم پروندی لعنتی..!"
شوگا با حرص گفت و جین درست شنیده بود؟
اونا چیزی زده بودن؟!
" خفهشو شوگا!.."
VOUS LISEZ
⭕ Silver Devil ⭕
Fanfiction+ به الهههای یونانی اعتقاد داری؟.. دقیقا مثل آفرودیت زیبایی.. مثل آتینا عقلهارو میدُزدی.. مثل آرتِمیس چشمای نقرهایت میدرخشه.. ولی به این هم اعتقاد داری که الههها یه روزی محو میشن؟.. ⭕⭕⭕ _ کسیرو از جهنم بترس...
⭕25⭕
Depuis le début
