چند متر عقب‌تر از میزی که دنسرای کلاب معروف محله‌ی گولو نشسته بودن، پسر جدیدی جلوی ورودی در کلاب ایستاده بود..
بادیگارد های سیاه پوست که معلوم بود کریس اونا رو از قصد از آمریکا سفارش داده، بدون اینکه ازش کارت شناسی بخوان، راه رو براش باز کردن..
انگار که مرد رو میشناختن...

پسر مو سفید وارد کلاب شد و بلافاصله همون رقص نور های آبی و قرمز همشگی که توی سالن پخش شده بودن و روی بدن افراد، انعکاس پیدا میکردن چشمش رو گرفت‌..
از قسمت بار رد شد و بی توجه به افرادی که مست و پاتیل بهش گاهی برخورد میکردن، از چند پله‌ی کوتاه پایین اومد و وارد قسمت اصلی شد..
صدای کر کننده آهنگ براش عادی شده بود و بوی سیگار و گاهی ماریجوانا باعث تهوع‌ش نمیشد..

چشم چرخوند و روی استیج که رسید با دیدن کله‌ی قرمز رنگ و پسری که ماسک نقره‌ای روی صورتش گذاشته بود، بدون اینکه اهمیت کوچیکی بده، چشماش رو به طرف دیگه‌ای سُر داد..
ولی فقط چند ثانیه کافی بود تا دو‌هزاریش بیوفته و بفهمه فرد جدیدی رو روی استیج شکار کرده!
دوباره چشماش رو روی صحنه‌ی قبلی چرخوند..

پسر که پوست سفید و قد بلندی داشت ، با مهارت دور میله‌ی باریک و استیل میچرخید و...
رقص میله اونم همچین سبک تحریک کننده و کثیفی؟؟
این دیگه چه کوفتی بود؟!

" نمیدونستم کریس این ایده به سرش زده باشه!..اوه پسر اون مرد دیوونه‌س!.."

پسر مو سفید با دیدن این صحنه‌ و رقص جدیدی که برای اولین بار توی کلاب دوستش میدید، ناباور با خودش زمزمه کرد‌..
و حتی با دیدن فرد جدیدی که اون رقص رو اجرا میکرد،بیشتر تعجب میکرد!

طوری که اون پسر مو قرمز دور خودش و میله میرقصید و حرکت‌هاش به نظر ابتدایی و ساده میومد ولی بخاطر نوع پوشش و عشوه‌ای که توی حرکاتش مشخص بود میشد فهمید که این یه نوع دنس کثیفه..
این برای پسر مو سفید که چندسال دوست پسر رقاصی داشت، قابل تشخیص بود..

اون ماسکی که هویت‌ش رو مخفی کرده بود و فقط قسمت بینی به پایین صورتش رو معلوم میکرد..
حرکت‌های رقصش زیادی ظریف و با دقت بودن..
طوری که پاهای سفیدش رو که با هارنس چرمی مشکی که به جوراب شلواری توری متصل و پوشیده شده بود، تا بالای سرش میاورد و روی میله ثابت نگهش میداشت..
هارنس چرم مشکی رنگی دور سینه و کمرش بسته شده بود و از کمربند چندین زنجیر نقره‌ای رنگی روی دو پهلوش کشیده شده بودن و با هر تکون دادن باسنش، زنجیر‌ها به هم برخورد میکردن و زیر نورها میدرخشیدن...
طوری که صورت سفید و چهره‌ای که به‌نظر شرقی میومد، زیرش پینهون شده بود و اجازه‌ی دیدن تمام زیبایی‌ش رو نمیداد..

" فریبنده‌س نه؟..."

با صدای آشنایی که از بین موزیک توی گوشش پیچید، دست از دیدن اون فرد برداشت و به عقب چرخید..
نیشخندی روی لبش نشست و سرتا پای محبوبش رو اسکن کرد..
ولی پسر مو صورتی بهش فرصت دید زدن نداد و دستش رو کشید و از جمعیت دورش کرد..
سوار آسانسور شدن و با رسیدن به بخص وی آی پی و وارد شدنشون به رست روم که مخصوص کارکنان کلاب بود، بالاخره به آرامش نسبی رسیدن..
ولی همچنان صدای موزیک لایت و آرومی از بخش وی آی پی به گوش میرسید...

⭕ Silver Devil ⭕Where stories live. Discover now