دمای زیرزمین بخاطر اینکه کسی ازش استفاده نمیکرد، تا حدی سرد بود ولی مطمئنا هوای بیرون سوز وحشتناک‌تری رو تحمل میکرد...

" اول من پرسیدم!.."

سوکجین مثل بچه‌های 5 ساله گفت!
برای نامجونم جای‌ تعجب داشت که چطور اون سوکجینِ گنگستر با وزنه‌ای که بالای سرش گرفته بود، حالا تبدیل به بچه شده!
یا شایدم اون سوکجینی که یه‌تنه و بدون نیاز به حمایت کسی، خیلی راحت معاون اول گروهشون رو اخراج کرد!..

" منم هیونگتم!.."

نامجونم مثل بچه‌ها غر زد..

" اصلا میدونی چیه؟!.."

سوکجین گفت و گردنش رو از بین دستاش رد کرد و از فاصله با نقره‌فام های بی حسش به پسر بزرگتر خیره شد..

" به تخمم نیستی!.."

نامجون سعی کرد خنده‌ش رو قورت بده و چیزی از حالت صورتش بروز نده!
سوکجینی که این طور بچگانه رفتار میکرد، قابل تحمل تر از اون‌ سوکجینی بود که کت بسته منتظر فرمان شیطان وجودش بود..

" سرتو از باسن خوشگلم بکش بیرون و...بزن به چاک نامی!..من واقعا حوصله ندارم..اگه اومدی دوباره منو چِک کنی و پارتنرامو بپَرونی، بدون که کسی اطرافم نیست و تنهام..."

نامجون با شنیدن کلمه‌ی ' باسن خوشگلم ' از زبون سوکجین لحظه‌ای نگاهش از تیله‌های نقره‌ای به باسن پهنش کشیده شد!..
درست بود..
اون باسن برجسته که از قصد با قوسی که به کمرش داده بود، حالا بیشتر توی دید بود و حتی زیبا تر از هر زمانی تو تخم چشمهای پسر بزرگتر فرو میرفت!
و اون صدایی که اینبار برخلاف همیشه به جای اسم کاملش، ' نامی ' گفته شده بود...
حتی ساده ترین حرفها و حرکات‌ هم وقتی توسط سوکجین انجام میشد، تبدیل به عشوه‌ها و طنازی‌هایی که عقل رو از هر مرد و زنی میگرفت، میشد...

نامجون سعی کرد به خودش بیاد..
و برای همین، نفس عمیقی کشید...

" چراغ اتاقت خاموش بود..."

" چیه فکر کردی فرار کردم؟..آه..شاید این‌کارو‌ واقعا یه روز‌ی بکنم؟..نمیدونم..خب..شاید اره؟..هوم؟.."

سوکجین با خودش زمزمه‌ میکرد و اهمیتی نمیداد که شاید شبیه احمقا به نظر برسه!
صدای موسیقی از بین گوشی‌های هدفونی که دیگه روی گوش های سوکجین نبود، پخش میشد ولی ضعیف و آروم....
ساعد لاغر و سفید سوکجین روی پیشونیش نشسته بود و انگشتهای ظریف و بلندش، به رخ نامجون کشیده میشد..

" ناراحتی..از حرفای معاون "

" نه‌ نیستم!.."

سوکجین سریع گارد گرفت و باعث شد حرف نامجون قبل اینکه به پایان برسه توی دهنش خشک بشه!
نمیخواست درباره‌ش چیزی بشنوه و تازه با اومدن نامجون حواسش پرت شده بود!

⭕ Silver Devil ⭕Where stories live. Discover now