"امممم...اهه..شت...اوممم.."
هنوز به اتاقش نرسیده بود که صدای ناله های ضعیفی گوشاش رو پر کرد!!
اخم طریفی رو پیشونیش نشست و قدمای بی صداشو سمت منبع صدا برداشت!
" اههه..اه..آ..آره..بی..بیشتر.."
وقتی به پشت در اتاق آشنایی رسید صبر کرد..
همینجا بود!
صداهای لعنتی از همینجا میومد!!
مگه الان همه تو مهمونی نبودن!؟
* * *
" لعنت...این حفرهی لعنتیت رو باید جیسونگم امتحان کنه!..."
پسر بزرگ تر در گوش پارتنرش غرید و با دستش سیلی محکمی روونهی باسن حبابی زیرش کرد..
از اینکه باسن سفیدش بلافاصله جای دستای پسر بزرگ تر رو به خودش گرفت و قرمز شد پوزخندی زد!
صدای نالهی ضعیف پسر کوچیکتر توی بالشتی که سرش رو توش فرو کرده بود خفه میشد..
" جونگ..جونگهان..فاک..اومم.."
همین که سر دیک مرد پروستاتش رو لمس کرد، جیغ کوتاهی کشید و اسمشو نالید..
جونگهان همین که لرزش رون های شیری رنگ و براقی که روی شونه هاش بودن، حس کرد خندهی کوتاهی از دهنش در رفت..
" خوشت میاد اره؟؟...اینکه..اینطور زیرم بفاک بری؟؟..اره؟.."
جونگهان با لذت گفت و چندبار باسن پسر رو اسپنک کرد..
پسر کوچیک تر سرشو تکون داد و حرف جونگهان رو تایید کرد..
زیر دلش به هم می پیچید و بدنش از شدت لذتی که به حفره و پروستاتش وارد میشد، ضعف میرفت..
" جینا...شت..بیا پسر خوب..."
جونگهان به پسر زیرش گفت و با یه حرکت اونو به کمر زیرش کشید تا صورتش رو موقعه بفاک رفتن، ببینه..
به صورت عرق کرده و سرخ شدهی زیرش خیره شد..
لبای پف کرده و حجیمش سرخ تر شده بود و مردمکای چشمای کشیدهش بخاطر شهوت و لذت گشاد شده بودن..
گونه هاش از شدت داغ بودن، به رنگ گل رز قرمز در اومده بود و با نیاز نفسای داغش به گردن جونگهان میخورد..
و چیزی که ییشتر از همه توی چهرهی زیباش به چشم میخورد، چشمای نقره ای رنگش بود...
چشمای کشیده با مردمکایی به رنگ نقره ای که مژه های مشکی و تقریبا بلندش روی مردمکاش سایه مینداختن...
" دلبره لعنتی.."
جونگهان با دیدن قوس زیبا و پاهای کشیده و دستای ظریفی که به سینش چنگ های بی جونی مینداخت، غرید..
واقعیت هم همین بود....
زیبایی و دلبر بودنه سوکجین زبانزد همهی گروه ها بود...
ظرافتی که در عین مردونگی تو وجودش خوابیده بود...
عشوه ها و دلبری کردنایی که تو جسم مردانهش بود همه رو به زانو در میاورد...
و جونگهان پسر 27 ساله، کی بود که بخواد این زیبایی رو انکار کنه؟...
ضربه ها تند تر و لمس بوسه های جونگ روی سینه و گردنش جین بیشتر شدن و باعث شدن جین به حد خودش برسه..
جین همین که کام داغی رو داخل خودش حس کرد نفسش رو خفه کرد و با جیغ کوتاهی روی شکم خودش و جونگ به کام رسید..
KAMU SEDANG MEMBACA
⭕ Silver Devil ⭕
Fiksi Penggemar+ به الهههای یونانی اعتقاد داری؟.. دقیقا مثل آفرودیت زیبایی.. مثل آتینا عقلهارو میدُزدی.. مثل آرتِمیس چشمای نقرهایت میدرخشه.. ولی به این هم اعتقاد داری که الههها یه روزی محو میشن؟.. ⭕⭕⭕ _ کسیرو از جهنم بترس...
⭕01⭕
Mulai dari awal
