کیونگسووووو؟؟؟

596 135 15
                                    

چانیول به ارومی چشماشو باز کرد و دستی بین موهای بلندش برد 

نگاهشو به پسر ریز جسه ی کنارش داد و لبخند بزرگی زد

پسرک برهنه با موهای بلندش منظره زیبایی رو ساخته بود 

نگاهشو به مارکش که روی گردن پسرک بود داد 

مارکش حالا کامل شده بود و میتونست علامت عجیب روی گردن پسر ببینه 

+مممممم.......

_بیدار شدی ؟

+من......اخ کمرم.....خدای من

_اروم ششششش گریه نکن زیبای من

چانیول محکم بکهیون رو بغل کرد و کمرش رو نوازش کرد نگاهش ناگهان به پارچه زیرشون افتاد 

و بعد بین پاهای معشوقش 

خون همه جا رو فراگرفته بود خون خالص

اهه عمیقی کشید پسرک بیچاره دیشب باکره ای خود را از دست داده بود و بارها در طول شب با هم رابطه داشتند طوری که حتی تعدادش رو هم فراموش کرده بود

_اروم اینجا بخواب میگم تا خدمت کارها حمام رو اماده کنن

+چشم 

چانیول ابرویی بالا انداخت و موهای بکهیون رو نوازش کرد 

+چشم ارباب

_شیرینم

چانیول با مهربونی گفت و بوسه ای به لب های ورم کرده و خون الود بکهیون زدد از روی تختشون بلند شد و شلوار بلند سفیدشو پوشید 

اون زمان تازه متوجه کاملا خونی بودن عضوش شد

"لعنتی"

با سرعت سمت در رفت و کمی باز کرد 

_خدمت کار اه

^بله سرورم

تا 5 دقیقه دیگ حمام رو اماده کنید بهمراه لباسامون بعد همه خدمه مرخسید

^چشم سرورم

چانیول بدون اینکه چیزی بگه در رو بست و به سمت بکهیون رفت که چسماشو بسته بود 

_تو زیادی برای شیطانی مثل من شیرینی

چانیول به ارومی زمزمه کرد و فاصله بینشون رو پر کرد و دست بکهیون رو گرفت

+ارباب؟

_چیزی نیست میخوایم بریم حمام کاری نبایذ بکنی من همراهتم

+چشم ارباب 

_پسر خوب

******************************

_هرچیزی خواستی به خدمت کارها بگو و اگه از چیزی خوشت نیومد بهم بگو

+چشم ارباب چانیول

_بکهیون شیرین من

چانیول با لذت گفت و از در اتاق خوابشون خارج شد

u are my only kingWhere stories live. Discover now