5

726 174 232
                                    

....

پلکاشو به سختی از هم باز کرد و تنها تصویری که مقابل چشم های تارش نقش بست، سقف سفید بالای سرش بود.

دقیقا کجا بود؟

سرشو چرخوند و با دیدن سوزن سرم تو رگ دستش، مردمک چشماش گشاد شد.
آب دهنشو قورت داد و سعی کرد فوبیاش از سوراخ شدن پوستش رو به یاد نیاره اما همه چیز فقط حالشو بدتر می‌کرد.

چشماش رو بست و در یک آن همه‌ چیز به مغزش هجوم آورد.
صبح روزی که با دیدن تریستن خوشحال شده بود، دیدن لویی...مرکز خرید...مردی که لباس های سنگین و سیاه پوشیده بود...
صبر کن...اون مرد سیاهپوش!!

خیلی خوب اون رو به یاد داشت.
کسی که تو خواب به ملاقاتش اومده بود و خودشو لیام معرفی کرده بود؟

با نفس تنگی رو تخت سفید نشست.
جزئیات اون اتاق رو آنالیز کرد و بار دیگه نگاهشو با وحشت به سرم تو دستش داد.

رو تخت یکی از اتاق های یک نفره‌ی بیمارستان نشسته بود و رنگ های سفید ذهن تاریکش رو خط‌خطی می‌کردن‌.

با چشم های بسته سرم رو از دستش بیرون کشید و با استرس دستاشو مشت کرد.
به روکش سفید و چروک تخت چنگ زد و خودشو کنار تخت جمع کرد.

احساس می‌کرد هوای اتاق به ریه‌هاش هجوم میاره و نفس کشیدن رو براش سخت می‌کنه.

سرش رو به زانوهاش فشار داد اما از صدایی که تو ذهنش می‌پیچید، ذره‌ای کم نشد.

اون صدا ها آروم نمی‌گرفتن، اون توهم نزده بود...قطعا توهم نبود اما..
حرف های لویی تو گوشش پیچید.

_اون جا چیزی نیست زین...داری توهم می‌زنی.

سرشو تکون داد و بیشتر به زانوهاش فشار آورد.

اون مرد واقعی بود، زین اونو دیده بود.
این ساخته‌ی خیالش نبود، حتی به اختیار خودشم نبود.

شاید اگه لویی هم اونو دیده بود، همه چیز آسون‌تر پیش می‌رفت اما با این وضعیت چیزی رو درک نمی‌کرد.

قفسه سینه‌ش تند تند بالا و پایین می‌رفت و هر چند لحظه با تردید به گوشه‌ی خالی اتاق نگاهی مینداخت.

ترس و کنجکاوی همزمان به دلش راه پیدا کرده بود و بدتر از اون، می‌تونست صدایی رو تو ذهنش بشنوه.

ز: نههه من خیالاتی نشدم.

با حرص سرشو محکم به زانو هاش کوبوند.
آخی از درد از دهنش خارج شد و سعی کرد به اعصابش مسلط باشه.

اما صدا های تو سرش هر لحظه بلندتر و غیر قابل تحمل تر می‌شدن.
نفس عمیقی کشید و به موهاش چنگ زد.

_هی پسر...بیدار شو.

پلکاشو محکم به هم فشار داد اما اون صدا دست بردار نبود.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Sep 07, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

Loving Soul [ZM]Where stories live. Discover now