part 20

894 169 22
                                    

***********************
* ساعت ۱۱:۴۵ دقیقه ی شب، ماشین زین *
_ موفق باشی زین!

لبخند کمرنگی زدم و سرمو برای هری تکون دادم.

بادیگارد در ماشینو برام باز کرد و پیاده شدم.

چه منطقه ی بی آب و علفی!

انگار شهر ارواحه!

یه جاده خاکی عریض، مرز بین اون آلونک کوچولو برای رفتن اون نفر بیستم، و ساختمون بلند متروکه، محل استقرار من، بود.

به جز این دوتا، هیچ خونه یا ساختمونی تا چند کیلومتری اینجا نبود!

پوزخند زدم و کاور اسلحه رو روی شونه م جا به جا کردم.

با قدمای بلند، به سمت اون ساختمون بلند ولی قدیمی رفتم.

این خوبه که من نیم ساعت زودتر اومدم؛ اینجوری اون احمق با دیدن ماشینم نمی تونه فرار کنه، چون همین الان دارم صدای دور شدن ماشینمو، از پشت سرم می شنوم!

به در پشتی ساختمون رسیدم.

با یه دست، در چوبی و قدیمیش رو هل دادم داخل.

با صدای قیژ قیژ آرومی باز شد.

وارد ساختمون شدم و به سرعت، از پله های چوبیش که با هر قدم قژقژ می کرد بالا رفتم.

وقتی به پشت بوم رسیدم، قلبم به شدت توی سینه م می کوبید...

این هم نشونه ی خوبی بود، هم بد!

خوبیش اینه که این نشونه ی هیجان نابود کردن آخرین نفره...

و بدیش اینه که من متنفرم که برای چیزی دلهره و استرس داشته باشم!

در پشت بوم رو باز کردم و به سمت لبه ی پشت بوم رفتم...

نمای آلونک، زیادی خوب بود!

کاور رو از شونه م اوردم پایین و شروع به بستن همه ی قطعات اسلحه کردم و همه رو محکم به لبه ی پشت بوم تکیه دادم.

آروم روی زمین، جلوی چشمی اسلحه دراز کشیدم...

سرمای زمین زیر بدنم، استرسم رو بی هیچ دلیلی بیشتر می کرد...

سر اسلحه رو روی در آلونک تنظیم کردم و منتظر شدم...

صدای استایلز، توی گوشیم پخش شد: هی زین، صدای منو داری؟

بدون اینکه توی وضعیتم تغییری بدم، زمزمه کردم: آره.

_ خوبه! الان دیگه می رسه! زین، یادت نره، اون تیر به هر جایی از بدنش برخورد کنه در هر صورت می میره! پس زیاد مهم نیست کجا رو نشونه گیری کنی!

با ابروهای بالا رفته پرسیدم: مهم نیست؟

صداش پیچید: نه! یادته گفتم یه انفجار کوچیک توی بدنش می سازه؟ منظورم اینه که تیر توی بدنش متلاشی می شه! درست مثل یه کریستال که از دستت بیفته روی سرامیک، به هزار تیکه تبدیل می شه! و اگر تیر اینجوری توی بدن کسی بمونه، دیگه حتی اگه همون لحظه ام جراحی بشه بی فایده س!

The Bedlamite {Ziam Mayne}Where stories live. Discover now