خیلی ناگهانی منو روی مبل خوابوند و خودش روم خم شد.
توی گوشم زمزمه کرد: منو تحریک نکن! هر چی باشه تو برای چند ماه کراشم بودی! من بیشتر از تو فکرای کثیف دارم!
و سرشو اورد بالا و به چشمام خیره شد....
چشمای شکلاتیش توی تاریکی برق می زدن٬ ولی....
البته که تیره تر شدنشون رو می شد حتی توی این نور کمم تشخیص داد!
لبخند کمرنگ ولی احمقانه ای روی لبام شکل گرفت و ناخودآگاه، زبونم روی لبام کشیده شد....
نگاهش روی لبام کشیده شد و زمزمه کرد: فاک!
با مستی زمزمه کردم: ولی در هر صورت من تاپم!
لیام خنده ی آرومی کرد و زمزمه کرد: الان کی بالاس؟ من! و کی زیره؟ تو! می تونیم اینو نوبتیش کنیم اگه فردا که هوشیار شدی با دیلدو خوار دار به فاکم ندی!
و اجازه ی حرف زدن بهم نداد و دستاش، لباس آستین بلندم رو از تنم بیرون کشیدن.
چند لحظه با بهت به بدنم نگاه کرد و با نگاه حریصی گفت: فاک!
غریدم: من تاپم! انقدر فاک فاک واسه من نکن!
لیام بهم نگاه کرد و نیشخند شیطانی ای زد: تو با این وضعت باتم بیشتر بهت میاد زین! باور کن!
و لبای گرمش محکم روی لبام قرار گرفت....
لعنتی! من نمی ذارم اون تاپ باشه! اونم برای بار اول!
ولی من حتی توان همراهی کردنش توی بوسه مون رو ام ندارم!
این افتضاحه!
ولی مثل اینکه لیام چندان براش مهم نبود که منِ لعنتی دارم از دستش مو سفید می کنم!
بالاخره سرشو برد بالا تا هوا به جفتمون برسه.
بعد از نفس عمیقی که کشید، سرشو دوباره اورد جلو....
انقدر نزدیک که موقع زمزمه ش، لباش روی لبام می لغزید: من طعم این ویسکی لعنتی رو دوست دارم! البته.... تا وقتی که روی لب تو باشه!
از حرفش چشمام بسته شد و اون به گذاشتن بوسه های خیسش ادامه داد....
از چونه م پایین تر رفت و روی گردنم گازهای آرومی گذاشت که باعث شد ناله ی کوچیكی از دهنم خارج شه.
روی جایی که گاز گرفته بود رو بوسه ی خیسی زد و با صدای خفه ای گفت: لعنتی! بلند تر! اون صدا رو من امشب به....
نذاشتم حرفش تموم شه و با بی حالی زمزمه کردم: من تاپم!
گاز عمیق تری از گردنم گرفت که باعث شد ناله ی درد آلودی بکنم و تقریبا بلند بگم: لعنتیِ کروکودیل!
پوزخندش روی گردنم حس کردم و اون پایین تر رفت....
استخون تره قوه م رو با لباش خیس کرد و دستش از روی رون هام به سمت بالا کشیده شد....
YOU ARE READING
The Bedlamite {Ziam Mayne}
Fanfiction| completed | در جایی که شب ها به یک هیولا تبدیل می شد... و درحالی که آخرین هدفش، درست کنارش بود و نمی دید... ××××××××××××××××× +15 با اینکه می دونم توجهی نمی کنین(😂): { دارای صحنه های تجاوز، فحش های رکیک، روابط جنسی، فضای دارک...}
