**********************
* ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه ی صبح، شرکت *دکمه ی آسانسور رو زدم.
_ سلام پنگوئن!
یه وقتایی دوست دارم قید علاقه مو بهش بزنم و یه چاقو رو تا دسته بکنم تو تهالش.
با خونسردی برگشتم سمتش: فکر می کردم زمان زیادی از قوقولی قوقو کردن خروسا گذشته باشه...!
لیام پوکر شد.
خب این مشکل من نیست.
لیام با غرولند گفت: دیگه فقط همین مونده بود که مالیک زبون در بیاره!😒
ناخودآگاه تک خنده ای کردم...
چند لحظه بینمون سکوت شد...
چشمای لیام تا آخر باز بود...
سریع خودمو جمع کردم و لبمو گاز گرفتم...
لیام با بهت زمزمه کرد: تو خندیدی!
کم کم یه لبخند بزرگ لباشو پوشوند.
یه قدم فاصله ش رو از بین برد و منو محکم بغل کرد.
من چی کار کردم؟
اوه خدای من!
صدای لیامو از کنار گوشم شنیدم: توی لعنتی از کدوم سیاره افتادی؟
نیشخندی زدم و مثل خودش، دستامو دور کمرش پیچیدم و زمزمه کردم: از سیاره ی لیام کُشا!
قهقهه ای زد و همون لحظه در آسانسور باز شد.
به زور خودمو از آغوشش بیرون کشیدم و با غر غر گفتم: خرس پیر! یه جوری می خندی انگار کشف شده پنگوئنا پرواز می کنن!
لیام با لبخند دندون نمایی به من نگاه کرد.
هولش دادم تو آسانسور و دکمه رو فشار دادم...
********************
_ تو منشی جدیدی؟به سردی از دختری که پشت میز منشی قبلی بود، پرسیدم.
با لبخند و صدای رسایی گفت: سلام جناب. بله. ببخشید شما؟
لیام با صدای جدی ای گفت: ایشون آقای مالیک هستن.
دست لیامو محکم توی دستم فشردم و به دختر گفتم: برنامه ی فردا چیه؟
با همون لبخند که انگار عضوی از صورتش بود، به سرعت جواب داد: حرکت آقای پین به سمت محل قرارشون با شرکت طرف قراردادتون. و عذر می خوام که به جا نیاوردم.
سرمو تکون دادم و به سرعت پرسیدم: اگر کسی ازت بپرسه کار اصلی این شرکت چیه، چی جوابشو می دی؟
به چشمام نگاه کرد و گفت: هر چیزی به جز کار اصلی.
سرمو تکون دادم.
پرسیدم: رئیس این شرکت کی هست و چه تایمی ورود و خروج داره؟
لبخندش عمیق تر شد و با همون صدای رسا گفت: من رئیس رو ندیدم و فقط یکی از زیر مجموعه ها هستم. رئیس اصلا وارد شرکت نمی شن. ایشون همه چیزو از راه دور کنترل می کنن.
YOU ARE READING
The Bedlamite {Ziam Mayne}
Fanfiction| completed | در جایی که شب ها به یک هیولا تبدیل می شد... و درحالی که آخرین هدفش، درست کنارش بود و نمی دید... ××××××××××××××××× +15 با اینکه می دونم توجهی نمی کنین(😂): { دارای صحنه های تجاوز، فحش های رکیک، روابط جنسی، فضای دارک...}