× کجایی جوجه ؟؟


صدای لگد محکم دیگه ای که به در کابین کناریشون خورد، باعث شد جونگین بالاخره روی پاهای سست شده اش بایسته و عصبی به موهای لخت و نسبتا بلند امگای تحریک شده چنگ بزنه.


- به نفعته زود این مسخره بازیو تمومش کنی!


و بالاخره بعد از مدت طولانی به التماس غرایزش جواب مثبت داد و با ولعی که نمی فهمید از کدوم گورستونی اومده، پس گردن سفید پسر رو با حرص گاز گرفت..


**********


قبل از اینکه کتونی سفید و گرون قیمت آلفای عصبانی به در بعدی برخورد بکنه، صدای خفیف "قیژ قیژ"ی شنیده شد و هیکل جونگینی که مثلا متعجب بود، جلوی ورودی کابین دستشویی ظاهر شد.


- چیزی شده؟



پسر غریبه که به خاطر غرایز فعال شده اش می تونست متوجه آلفا بودن جونگین بشه، قدمی عقب رفت و نفس عمیقی کشید تا بیشتر از اون عصبی نشه.


× دنبال یه امگای قانون شکن می گردیم ..


جونگین چینی به دماغش داد و بعد ضربه ی آرومی به شونه ی اون پسر زد.


- من که بویی حس نمی کنم... مطمئنین اومد اینجا؟


ولی مثل اینکه بالاخره آلفای وحشی متوجه محو شدن رایحه ی امگا شده بود؛ چون ابروهاشو بالا انداخت و به سمت رفیقش برگشت.


× یهویی بوش رفت ..


و دوباره رو به سمت جونگین کرد.


× توی اون کابین کسی نبود ؟؟


جونگین نیم نگاهی به عقب انداخت و در جواب آلفای متعجب نیشخندی تحویل داد.


- بنظرت اگه بود، من الآن انقدر آروم بودم ؟


و در حالی که برای مشغول کردن انگشتای لرزونش شیر آب رو باز می کرد، دست دیگه اشو زیر دستگاه حاوی مایع دستشویی نگه داشت...


- شاید همین اطراف باشه. نمیتونه زیاد دور شده باشه.


خیر سرش تو دوره ی هیته؛ مگه نه؟


دستای خیسشو بالای سینک تکوند و از رول دستمال کاغذی تیکه ی کوچیکی کند.


- یه امگا تو دوره ی هیت، نا نداره سرپا بمونه! چه برسه به اینکه بخواد راه بره! زیاد دور نشده. مطمئنم اگه عجله کنین، همین دوروبرا پیداش می کنین.


و همونطور که دستاشو خشک می کرد، با چشماش، دو تا آلفایی که با تردید به سمت خروجی حرکت می کردن رو دنبال کرد.


× پس ما میریم اطرافو بگردیم.. اگه دیدیش خبرمون کن .


- حتما!



نگاه آخرشو به در بسته شده ی فلزی داد و با قدم های محتاط به کابین کوچیکی که هنوز اون امگا رو احاطه کرده بود، نزدیک شد.

Alpha till OmegaWhere stories live. Discover now