part 20

867 80 17
                                        

جیمین با یادآوری چند لحظه پیش لبش رو گاز گرفت و با ذوق سرش رو توی بالشت فرو برد اما با صدای زنگ گوشیش به خودش اومد.
با دیدن اینکه شخص پشت تلفن تهیونگِ آهی کشید، نمی‌دونست جواب بده یا نه!! از طرفی می‌دونست تهیونگ هیچ تقصیری نداره اما حداقل برای یه مدت هم‌ که شده نمی‌خواست با خانواده‌ی پارک دیدار یا صحبتی داشته باشه. کمی گذشت اما بازم تهیونگ بیخیال نشد و به زنگ زدن ادامه داد.
جیمین کلافه هوفی کشید و بالاخره تصمیم گرفت جواب بده.

-الو جیمین عزیزم حالت خوبه؟

_خوبم برای چی زنگ زدی؟

-کجایی جیمین؟ میام دنبالت، برگرد خونه ما اینجا همه‌ نگرانتیم.

جیمین با شنیدن این جمله زیر خنده زد.

_شماها نگرانمید؟ شمایی که فقط وایسادین نگاهم‌ کردین تا منو مثل یه آشغال از خونه بیرون کنه؟ شماهایی که همیشه به فکر خودتونید الان نگران منید؟

-عزیزِدل هیونگ کاملا بهت حق می‌دم اما تو خودت می‌دونی پاپا چقدر از اون مرد بدش میاد، پس برگرد بذار باهم حرف بزنیم و حلش کنیم.

_من تا وقتی که حقیقت رو در مورد رابطه اون دو نفر نفهمم و تا وقتی که پاپا یاد نگیره باید چطوری با من رفتار کنه به خونه برنمی‌گردم هیونگ.

جیمین بعد از این حرف تلفن رو روی تهیونگ قطع کرد؛ که همون لحظه جونگ‌کوک وارد اتاق شد و با استشمام رایحه پسر که نشون از ناراحت بودنش می‌داد سریع به سمتش رفت و روی تخت کنارش نشست.

+ببخشید که دوباره تنهات گذاشتم عشق من.

جیمین آهی کشید و دوباره روی تخت دراز کشید و ملحفه رو روی بدنش بالاتر کشید و به جونگ‌کوک پشت کرد.
جونگ‌کوک که حسابی از قهر و ناز کشیدن بدش می‌اومد چشمی توی حدقه چرخوند اما به خاطر اینکه مجبور بود کوتاه اومد. روی جیمین خم شد و بوسه‌ای به گونش زد.

+عزیزم من که معذرت خواهی کردم الان هم دیگه پیشتم پس قهرت برای چیه؟!

جیمین با لحن سردی جواب داد.

_من یه امگای توی هیتم و الان تمام تنت بوی یه آلفای مونث رو می‌ده، متوجهی که دارم اذیت می‌شم؟

جونگ‌کوک با فهمیدن جریان اوهی گفت، از روی جیمین بلند شد و پیرهنش رو توی یک حرکت درآورد و به گوشه‌ای انداخت. اینبار کنار پسر دراز کشید و از پشت بغلش کرد.

+بیا بخوابیم عزیزم.

جیمین با استمشمام رایحه آرامش‌بخش آلفا هومی کشید.

_می‌شه یه کاهنده بهم بدی؟ فردا باید برم خونه پدرم نمی‌خوام که توی مسیر مشکلی برام پیش بیاد.

+خب چرا این چند روز رو پیش خودم‌ نمی‌مونی؟ نکنه خوب ازت مراقبت نکردم!

جیمین همچنان که پشتش به آلفا بود پوزخندی زد و گفت

 grumpy alphaWhere stories live. Discover now