ep 27

276 36 9
                                    

با زنگ خوردن تلفنش چشماشو باز کرد و نگاهشو به جیسونگ که خیلی کیوت توی بغلش خواب بود انداخت

لبخندی زد و تلفنو برداشت و سریع جواب داد

مینهو : بله؟

تئو : زود خودتو برسون

مینهو : چیشده؟

تئو : رئیس دیوونه شده و خودتم میدونی فقط تو میتونی آرومش کنی

مینهو : یعنی چی که دیوونه شده؟!

تئو : نمیدونم مینهو! اون تن لشتو بردار بیا اینجا وضعیت قرمزه!!!

و بدون اینکه فرصت بده قطع کرد

جیسونگ : چیشده؟

مینهو که هنوز با تعجب به صفحه گوشی خیره بود سریع برگشت سمتش

مینهو : ببخشید بیدارت کردم!

جیسونگ : بیدار بودم

مینهو : خوبی؟ درد نداری؟

جیسونگ : خوبم، چیشده؟

مینهو : ه..هیچی...من باید برم یه جایی....میتونی صبر کنی تا برگردم؟

جیسونگ : منم‌ میام

مینهو : نمیتونی

جیسونگ : میتونم

مینهو : جایی که میخوام برم مناسب تو نیست جیسونگ بمون تا برگردم خب؟

جیسونگ : من بچه نیستم‌ مینهو! منم باهات میام

مینهو : لج بازیو بزار کنار! نمی‌خوام اتفاقی برات بیفته!

جیسونگ : هیچ اتفاقی برام نمیفته!

مینهو کلافه نگاش کرد و گفت : خیله خب حاضر شو

.
.
.
.

قبل از اینکه از ماشین پیاده بشه برگشت سمت جیسونگ و گفت : تحت هیچ شرایطی از ماشین پیاده نمیشی فهمیدی؟! هر صدایی شنیدی از اینجا بیرون نمیای! باشه؟

جیسونگ خواست مخالفت کنه که مینهو با لحن محکم تری ادامه داد : جیسونگ!!! رو اعصابم راه نرو!! باشه؟؟!!!

جیسونگ که دید مینهو خیلی عصبیه و مخالفت همه چیو بدتر میکنه سرشو انداخت پایین و گفت : باشه!

مینهو خوبه ای زیر لب گفت و در ماشینو بست و برای محکم کاری قفل مرکزیو زد و به سرعت رفت سمت ساختمون

.
.
.
.

با دیدن تئو رفت نزدیک و گفت : کجاست؟

تئو : تو اتاقشه

سری تکون داد و خودشو به اتاق سونگ هو رسوند

چند تقه آروم به در زد

سونگ هو : مگه نگفتم مزاحمم نشید! انقد نفهمید؟!!!

آروم گفت : منم..مینهو!

𝗂𝗌 𝗍𝗁𝗂𝗌 𝖫𝗈𝗏𝖾...? Where stories live. Discover now