ep 16

418 45 22
                                    

با مینهو وارد سالن شدن و نشستن

از نگاهی که خواهرش جینا بهش میکرد میتونست بفهمه که تا چند ثانیه دیگه قراره
چه بحثی پیش بیاد!

جینا : اوه اوپا! چه خبرا؟!

جیسونگ : خبری نیست جینا

جینا : انگار حالت خوب نیست؟

جیسونگ : چرا نباید حالم خوب باشه؟

جینا : خب به هر حال اکستو دیدی!

جه مین برادرش که تا اون لحظه ساکت بود بالاخره به حرف اومد!

جه مین : بسه جینا! به چیزایی که بهت مربوط نیست دخالت نکن!

جینا : یا! من با جیسونگ بودم!

جیسونگ کلافه نگاهشو به مینهو داد و مینهو ام با لبخندش بهش فهموند که باید آروم باشه...

درست همون لحظه سوهه که خواهر کوچیک خانواده هان بود وارد سالن شد!

سوهه : به به! چه خانوادگی نشستین
فقط من نبودم که الان اومدم تکمیل شدیم!

نگاهی به مینهو کرد و ادامه داد : البته ایشون اضافیه...

مینهو که از همون دیدار اول از خواهرای جیسونگ خوشش نیومده بود با شیطنت لبخندی زد و جواب داد : لطف داری...اوه! اسمتو یادم رفته!

سوهه چشم غره ای رفت و گفت : سوهه!

مینهو : درسته سوهه شی...اسم تو با بقیه متفاوته...

جه مین جیسونگ جینا

مینهو به اینکه اسم همشون با ج شروع میشه اشاره کرده بود!

سوهه لبخندی زد و گفت : درسته! به هر حال من بچه آخرم...باید از اون یکیا خاص تر باشم یا نه؟

مینهو : اوه! پس دلیلش اینه...

سوهه : پس انتظار داشتی چی باشه؟

مینهو : نمیدونم...احتمال میدادم از سر راه اوردنت!

جیسونگ و جه مین نگاهی بهم کردن و بلند شروع کردن به خندیدن

سوهه عصبی گفت : یا تو!! به چه حقی همچین حرفی بهم میزنی؟

مینهو : متاسفم اگه ناراحت شدی!
به هر حال حقیقت تلخه سوهه شی!

سوهه خنده ی عصبی ای کرد و گفت : حداقل من تو یتیم خونه بزرگ نشدم!

در کسری از ثانیه نگاه مینهو سرد شد و سکوت کرد

سوهه : متاسفانه یا خوشبختانه باید بگم حرفای عاشقانه و رمانتیک تونو شنیدم!

جیسونگ با عصبانیت گفت : سوهه!!

سوهه : چیه؟!!!!!

عصبی بلند شد و گفت : صداتو بالا نبر!
زود باش از مینهو معذرت خواهی کن!

𝗂𝗌 𝗍𝗁𝗂𝗌 𝖫𝗈𝗏𝖾...? Where stories live. Discover now