ep 4

548 45 23
                                    

آبی به صورتش زد و از سرویس بهداشتی اومد بیرون

چشاشو چرخوند ولی ندیدش!

به بازوی هه چان زد و گفت : فلیکس و ندیدی؟

هه چان : لیکس؟ چرا الان اینجا بود!

گوشیشو در اورد تا زنگ بزنه بهش که...

کارینا : هی بچه ها فلیکس نیست ولی گوشیش اینجاست!

هیونجین : یعنی چی که نیست؟ کجا میتونه رفته باشه؟

سونگمین : چیشده؟

کارینا : فلیکس غیبش زده

هه چان : چرا باید غیبش بزنه؟ همین جاهاس من همین 2 دیقه پیش باهاش حرف زدم!

هیونجین نگاهشو دوباره چرخوند ولی هیچ اثری از فلیکس ندید

دلشوره بدی وجودشو گرفت

سونگ هو : استاد؟

هیونجین به کل یادش رفته بود چرا و با کی اومده اینجا!
با دیدن سونگ هو گفت : ببخشید اصلا یادم نبود اینجایی! چیزی شده؟

سونگ هو : مشکلی نیست میخواستم بگم دوس پسرتون از کلاب رفت بیرون

هیونجین : چ..چی؟ رفت بیرون؟ چرا؟

سونگ هو : داشتیم حرف میزدیم ولی فک کنم ناراحت شد!

هیونجین : مگه بهش چی گفتی؟

سونگ هو : باور کنید هیچی! من فقط از سلیقش و خونتون تعریف کردم!

هیونجین چشاشو بست و نفس عمیقی کشید

فلیکس بازم اشتباه برداشت کرده بود!

هیونجین : من باید برم دنبالش! میتونی خودت برگردی؟

سونگ هو : آره نگران نباشید!

هیونجین لبخندی بهش زد و خواست از کلاب خارج بشه که سونگمین گفت : کجا میری؟

هیونجین : فلیکس رفته! احتمالا رفته خونه
دارم میرم اونجا

سونگمین : خیله خب رسیدی پیشش بهم بگو

هیونجین سری تکون داد و از کلاب خارج شد

.
.
.

هم اینکه رسید جلوی در خونه با عجله پیاده شد و کلید و توی در انداخت

خونه تاریک تاریک بود!

بلند گفت : فلیکس؟ کجایی؟ بیا حرف بزنیم

جوابی نشنید

در حالی که پله هارو میرفت بالا دوباره بلند گفت : بزار همه چیو توضیح بدم بهت! اونجوری که فکر میکنی نیست!

وقتی با اتاق خالی رو به رو شد
قلبش شروع کرد به تند تند زدن

سریع از پله ها اومد پایین و شماره ی سونگمین و گرفت

𝗂𝗌 𝗍𝗁𝗂𝗌 𝖫𝗈𝗏𝖾...? Where stories live. Discover now