قسمت بیست و ششم

1K 167 8
                                    

کامیلا

من رفتم کنار ماشین کامارو هانتر و بهش تکیه دادم و گفتم
"سلام کلی. چی شده باز؟"

چشاش به زمین بود و دست به سینه وایساده بود. لباسای جدیدی تنش بود و معلوم بود هنوزم ورزش میکنه.

بالاخره به حرف اومد
"دلم برات تنگ شده کامی. خیلی زیاد."

من آه بلندی کشیدم و گفتم

" منم همینطور ولی راستشو بخوای نمی تونم با جو عجیبی که بینمون هست کنار بیام."

"پس میگی من مقصرم؟"

اون سنگ کوچیکویی که جلو پاش بود رو با عصبانیت شوت کرد توی پارکینگ.

"خوب یه جورایی آره."

نمیدونستم چطوری حالیش کنم.

"منظورم اینه که تغییراتی که به خودت دادی خیلی خوبه ولی من کلی قبلی رو بیشتر دوست داشتم.
تو همیشه دوست من بودی از وقتی بچه بودیم . حالا به نظرم جذاب شدی ؟ آره . چون لباسات عوض شده و تیپ جدید زدی ولی این دلیل نمیشه من یهو حسم بهت عوض بشه. من دلم میخواد بهترین دوستم برگرده."

اون سرشو بلند کرد و به پنجره نگاه کرد. جایی که کلی و راس به ما زل زده بودند.

"اینجا رستوران همیشگی ما بود. چرا آوردیش اینجا؟ می دونی چقدر داغون میشم وقتی میام اینجا و میبینم تو کنار اون نشستی و باهاش میخندی؟"

"من قبلا هم دوست پسر داشتم. تو همیشه میومدی و کنارشون میشستی و باهاشون دوست بودی. دوست پسر داشتن من که نباید باعث بشه دوستی ما خراب بشه."

"دوست پسر؟" چشماش از خشم قرمز شده بود.

"اینو رسمی کردید یا اینکه همینطوری گفتی؟"
من دست به سینه وایسادم و گفتم

"آره. اون دوست پسرمه "

اون لب پایینشو گاز گرفت و روشو برگردوند.
"پس حدس میزنم تا الان حتما تو رو بوسیده."

"این به تو ربطی نداره."

"خیلی هم ربط داره. ما قبلا درباره اون با هم حرف زده بودیم. بهت گفته بودم که اون فقط تو رو به خاطر بدن قشنگت میخواد. فقط اون نیست کامی. من بارها و بارها شنیدم که پسرای دیگه درباره ت حرف میزدند که دوست دارن با تو چه کارایی بکنند."

من شوکه شده بودم.
"داری راجع به چی حرف میزنی؟"

"تو فکر کردی اون اولین نفره؟ نه. خودم شنیدم که جوردن هنلی قبل از مرگش توی رختکن چند تا از پسرا رو دور خودش جمع کرده بود و میگفت که بالاخره مخ تو رو میزنه. اونا نمیدونستن من اونجام. اون حتی با چند تاشون شرط بست سر اینکه چقدر سریع میتونه تو رو راضی کنه ولی سرنوشت نذاشت به هدف زشت و پلیدش برسه. این یارو هانتر هم بدتر از اونه. اونم فقط دنبال یه چیزه."

crushWhere stories live. Discover now