White heart/ Taekook Version19

105 14 1
                                    

Part19

بدون اینکه برق رو روشن بکنه سمت آشپزخونه رفت تا لیوان آبی از یخچال برداره، اما احساس سنگینی و سرمای ناگهانی فضا باعث شد وسط آشپزخونه بایسته.

اخم‌هاش رو توی هم کشید و بین تاریکی که بهش عادت داشت، سمت چپ و راستش رو نگاه کرد، اما مطمئنی شد اون سمت‌ها کسی نیست.

نگاه سنگین روی شونه‌هاش افتاده بود و احساس خطر رو به تهیونگ القا می‌کرد، همین باعث می‌شد غریزه‌اش بیدار و حالت دفاعیش آماده بشه.
آروم به عقب برگشت و با دیدن سایه‌‌ سیاهی که به دیوار تکیه زده بود، اخم‌هاش رو توی هم کشید.

"این دیگه چه کوفتیه!"

خواست سمت کلید برق پا تند بکنه که با روشن شدن ناگهانی خونه، سرجاش میخکوب شد.

با شوک ابرو‌هاش بیشتر به هم گره خورد و انگشت‌هاش به هم پیچیده شدن تا مشت محکمی رو برای فرود اومدن روی فک خوشگل پسر رو‌به‌روش آماده بکنند.

دیدار دوباره با اون به اصطلاح فرشته آخرین اتفاقی بود که امکان داشت توی ذهنش بیفته.

"چوی سان..."

"سلام ابلیس، مشتاق دیدار!"

دندون‌هاش رو از حرص روی هم فشرد و صدای ساییده شدنشون رو به گوش سان رسوند.
چشم‌های کشیده و باریکش خشمگین بنظر می‌رسید و آتیشش می‌تونست سر‌تا‌پای سان رو بسوزونه و خاکسترش‌ رو برای پدرش بفرسته.

مردمک چشم‌هاش سر‌تاپای پسر کوچیک‌تر رو از نظر گذروند، دیگه خبری از اون فرشته‌ای که روزی دوستش داشت نبود، حالا انگار تبدیل به گرگی شده بود که دنبال انتقامه.

توجهش به بال‌های سیاهش که پشت سرش پنهانش‌کرده بود، جلب شد. تنها چیز سیاهی که سعی در پنهانش داشت، اون یک جفت بال نبود؛  بلکه روح تیره و کثیفی‌ بود که برخلاف آخرین دیدارشون، حالا درگیر گناه و فساد شده بود.

شاید خیانت به ابلیس شروع کننده‌ی این سیاهی بود و اگه سان می‌دونست قراره بعد از اون زندگیش به تباهی کشیده بشه، باز هم بوسیدن فرشته‌ی دیگه‌ای رو به هرمس ترجیح می‌داد؟

سان به نگاه تهیونگ که گدازه‌های داغ سمتش روانه می‌کرد، پوزخند زد و قدم‌های سنگین و سیاهش رو به سمت خدای تاریکی برداشت.

هنوز هم زیبا بود، بیشتر از فرشته‌های سرزمین پاک پدرش؛ اما این زیبایی با درد همراه بود، با خشم، نفرت، ناپاکی، دروغ و تاریکی.

هنوز هم اقتدار خودش رو داشت، ابهتی که‌ مخصوص پادشاه جهنم بود. جذابیت زبانزدش از قبل نه تنها‌کمتر نشده، بلکه بیشتر و خیره کننده‌تر هم شده بود.

این زیبایی بود که فریبش داد، قلبش رو تصاحب کرد و باعث شد با پشت کردن به سرزمین و اصالتش سمت ابلیس بره و باهاش وقت بگذرونه؛ غافل از اینکه راه برگشت نا‌پذیری که آخرش تباهیه رو انتخاب کرده بود.

White heart , Taekook versionDonde viven las historias. Descúbrelo ahora