Part8
بعد از پیاده شدن از آسانسور، با قدمهای سریع سرش رو پایین انداخته بود و سمت آزمایشگاه میرفت.
بیتوجه به خندههای ریز اطراف بخاطر موهای نارنجی رنگش. بدون در زدن، در شیشهای رو باز کرد و وارد شد.
دکتر کانگ با دیدن جیمین با رنگ مو جدیدش، برای لحظهای مکث کرد و بعد با لبهایی که به هم فشار میداد تا جلوی خندهاش رو بگیره، جلو رفت.
"خب جیمین، چیزهای جالبی پیدا کردیم."
جیمین با پوکر فیسترین حالت به چهره دکتر که از خنده درحال انفجار بود، نگاه کرد و چشم غرهای بهش رفت.
"بخند دکتر، دیگه عادت کردم این چند روز همه توی اداره بهم بخندند."دکتر با شنیدن جملهی جیمین، بلافاصله زیر خنده زد. جیمین با ابهتی که به عنوان افسر اصلی داشت، با این رنگ مو کمی خندهدار شده بود.
"آه خدایا، من اون جئون جونگکوک رو میکشم! خیلیخب، اینجا چی داریم؟"
دکتر بعد از کنترل کردن خندهاش، سمت کامپیوتر روشن اتاقش رفت و جیمین هم همراهیش کرد. با زدن عینک بدون فریمش وارد صفحه نمایش شد و نتیجه آزمایشات رو به افسر پارک نشون داد.
جیمین به نموداری که میزان زیاد آلمینیوم فسفید، که عدد ۸۹٪ رو نشون میداد نگاه کرد و متعجب منتظر توضیحات دکتر موند.
"باید از سوبین و یونجون تشکر کنیم پارک. به نتیجه آزمایش خون مقتول مشکوک بودم؛ پس اون دو نفر دوباره به صحنه جرم رفتند و با دقت همهجا رو دوباره بررسی کردند، در نهایت سوبین کیسهی چای سبزی رو پیدا کرده."
جیمین با کنجکاوی سرش رو کج کرد، علاوه بر اینکه توقع نداشت سوبین انقدر زود با یونجون کنار بیاد، ربط کیسه چای سبز به این قتل رو هم متوجه نمیشد.
"چای سبز؟ چه ربطی داره؟"
دکتر بشکنی توی هوا زد، منتظر همین سوال افسر باهوششون بود.
"نکته ظریفش اینه که برگهای چای خشک شده رو جدا و بینشون بلورهای آلمینیوم فسفید پیدا کردم، این بلورها از ترکیبات قرص برنج هستند. خاصیت حل شدگی ندارند؛ اما با دمای آب جوشی که بخاطر چای ازش استفاده میکنند، اون اثر خاص خودش رو میذاره."
جیمین دستی به پیشونی همیشه دردمندش کشید، باید اعتراف میکرد برای کشتن پسر فرد بزرگی از سیاستمدارهای کره، نقشه به شدت زیرکانهای کشیده شده بود. برخلاف میلش توی ذهنش هوش قاتل سریالیشون رو تحسین میکرد.
قطعاً اون فرد آدم ساده و معمولی نبود، کسی که با دیدن فیلمهای جنایی یا پلیسی به اینجا رسیده باشه!
"خب، اصلاً چرا باید این قاتل عوضیِ ما توی چایی آلمینیوم فسفید مخفی بکنه؟"
"سوال خیلی خوبیه، رویِ یکی از پاکتهای موادی که مخصوص فروش بوده تحقیق کردم. خودش از اون مواد استفاده نمیکرده، چون با توجه به جعبهای که توی اتاقش پیدا کردیم، مواد مصرفی خودش رو از مخدری که میفروخته جدا میکرده و ترکیباتش کاملاً متفاوته. مخدری که به فروش میرسیده، ترکیباتش مقدار کمی از آلمینیوم فسفید داشته که در طول زمان باعث آسیب شدید مغزی بیشتری نسبت به بقیه مخدرها میشه."
YOU ARE READING
White heart , Taekook version
Fanfiction{فول شده} ⇢ɴᴀᴍᴇ : White heart ⇢ɢᴇɴʀᴇ : Romance , Angst , Criminal , Smut , fantasy , BDSM ⇢ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : #Vkook , Hopmin ⇢ᴡʀɪᴛᴇʀ : #Nia "قلب ابلیس زخم خورده بود، از سمت معشوقی که فکر میکرد بین تمام سیاهیهای زندگیش عاشقش شده. پس هر کسی که باعث این زخم...