CHAPTER TWENTY : the past

18 2 0
                                    


دین وقتی پیرهن پاره ی کستیل رو دید گفت : باید یک فکری هم به حال این بکنیم .
به طرف کشو هاش رفت و به دنبال یک لباس مناسب برای کستیل گشت و یک تیشرت سیاه با اسم بند perfect circle رو بهش نشون داد . کستیل اخم کرد و گفت : فکر نکنم از سبک لباس های مودرن زیاد خوشم بیاد .
دین همون رو جلوش گذاشت و گفت : در حال حاضر همین هارو داریم . تیشرت ها بیشترشون یا خونی ان یا پاره شدن . تیشرت کاستوم اف بی آی هم قرار نیست بپوشی چون نیازم میشه .
کستیل تیشرت رو توی دستش گرفت و بهش نگاه کرد .
دین یک کت کوتاه چرم سیاه هم از داخل کمدش درآورد و بهش داد و به کستیل گفت : اوضاع شلوارت چطوره؟
کستیل پاهاش رو از زیر پتو بیرون آورد . پاچه ها و زانو های شلوارش کاملا پاره شده بودن . دین خندید و گفت : الان اگه توی سال 1976 بودی به عنوان پانک ترین فرد دنیا منتخب میشدی و کلی آدم ازت حساب میبردن .
دین دوباره به طرف کمدش رفت و به دنبال یک شلواری که تا حالا نپوشیده بود گشت . اما پیدا کردن همچین چیزی سخت بود و نمیتونست یکی از شلوار هایی که استفاده کرده رو به کستیل بده چون گاهی بخاطر گرمای زیاد و یا کتان بودن شلوار زیرش چیزی نمیپوشه...
نگاهی به کستیل انداخت که هنوز منتظره .
دین آهی کشید و آخر یکی از شلوار ها رو درآورد و با خودش دعا کرد کستیل این راز رو نفهمه .
شلوار کتان سیاه رو به کستیل داد و کستیل شلوار رو توی دستش گرفت و گفت : این...
و به فاقش اشاره کرد : این سایز من نمیشه .
دین ابرویی بالا انداخت و گفت : خفه بابا . اگه بحث سایزه من بین سایز های اندام تناسلی توی دسته بندی بزرگ میوفتم . مگه مال تو چقدر بزرگ تر از مال من میتونه باشه .
_حالا لازم نبود انقدر...ولش کن .
کستیل پتو رو کنار زد و گوشه تخت نشست و گفت : این لباس ها برای سن من یکم زیادی جلفن .
دین دوباره آهی کشید و آینه ی جیبی روی میز رو برداشت و بازش کرد و جلوی کستیل گرفت : فکر کنم یادت رفته جسمت چیز دیگه ای رو میگه .
حق با دین بود . روح کستیل شاید یک چندصد سالی سن داشت اما جسمش تو سن و سال خود دین به نظر میرسید .
دین آینه رو کنار گذاشت و به طرف در رفت و گفت : فعلا همینارو بپوش تا بعد برات یک چیزی طبق میلت گیر بیاریم .
و از اتاق بیرون اومد تا کستیل بتونه راحت لباس بپوشه .
از پله ها پایین اومد و سم رو دید که داره ابزار شکار توی کوله پشتی اش میچپونه .
دین غرولند کرد و گفت : دوباره داری کجا میری؟
_یک هفته ای میشه که موارد غیر عادی داخل استرجیس دیده شده . زود برمیگردم .
سم که میخواست کوله رو بلند کنه دین پاش رو روی کوله گذاشت و گفت : تنهایی؟
سم به دین نگاه کرد و بعد گفت : خب تو و کستیل وضعیت خوبی ندارید پس...
سم کستیل رو دید که از پله ها پایین میاد . جلوی کت چرمی سیاه رو بسته بود تا طراحی تیشرت مشخص نباشه .
سم به محض دیدنش لبخندی زد و گفت : پس بلاخره قبول کرد ؟
_پس فکر میکنی دو ساعته تو اتاقش دارم چیکار میکنم ؟
_من فکر میکردم هنوز سر قبر بابی نشستی . متوجه نشدم اومدی داخل . فقط کستیل...
سم به شلوار کستیل اشاره کرد و گفت : اذیت نیستی؟...
کستیل کتش رو پایین تر کشید تا فاق شلوارش پیدا نباشه .
دین غر زد : آه بیخیال‌...اونقدر ها هم تنگ نیست ، هست؟
جوابی از طرف کستیل ندید . و دین فقط با حرص کوله رو برداشت و روی شونش انداخت و گفت : فقط بیاید بریم .
دین صندوق عقب ایمپالا رو باز کرد و کوله رو داخلش انداخت و چشمش خورد به کستیل که بعد مدت ها از خونه بیرون اومده بود و با غم به آسمون خیره شده بود .
دین کاملا میتونست ببینه کستیل الان داره به چی فکر میکنه . دستی رو شونش گذاشت و گفت : مطمئنی آمادگیش رو داری؟
_ دین ربطی به آمادگی نداره . من باید وظیفم رو انجام بدم .
دین نمی‌دونست چه واکنشی در مقابل احساس کستیل نشون بده . کستیل سقوط کرده بود . تمام راه های ارتباطیش با بهشت بسته شده بود . قطعا اگه فرشته های رده بالا پیداش میکردن بلایی سرش میووردن . و هنوز به فکر محافظت از دین بود ؟...
دین این پا و اون پا کرد . نمی‌دونست بگه یا نه .
وقتی خواست دهنش رو باز کنه کستیل اجازه نداد و گفت : من دیگه یک فراری و خائن حساب میشم . و از لحاظ حقیقی دیگه وظیفه ی محافظت از تو به دوشم نیست .
دین به چشمای جدی کستیل نگاه کرد . میتونست احساس کنه دربرابر نگاه های کستیل نرم تر شده . گفت : پس چرا؟...
کستیل در عقب ماشین رو باز کرد و گفت : چون محافظت از تو و برادرت یک وظیفست که دلم به دوشم گذاشته نه بهشت . و از طرفی شما هر ثانیه یکبار عادت دارید خودتون رو به فنا بدید پس یکی باید حواسش بهتون باشه .
و داخل ماشین نشست . دین ابرویی بالا انداخت و گفت : شبیه بابی حرف میزنی...
به رو نیاورد اما از ته دلش بابت شنیدن این تصمیم کستیل خوشحال شده بود .




Heaven is with usWhere stories live. Discover now