وقتی چان عقب تر رفت نیشش تا انتها باز شد و گفت:

_ خیلی شجاع شدی پارک. تو روز روشن جلوی چشم بقیه با یه پسر لاس میزنی. قبلا حتی با بوسیدنم تشنج میکردی ولی الان... خوبه من که راضیم.

چان با لبخند دستش رو تو موهای بک برد تا مثلا براش مرتبش کنه اما این چیزی بود که بقیه فکر میکردن و اون در اصل داشت سر بک رو نوازش میکرد.

+ تقصیر من نیست وقتی این پسر فقط با لاس زدن اینطوری قشنگ لبخند میزنه.

نیش بک هیچ جوره بسته نمیشد. با سر به طرح آشنای اولیه‌ی روی دیوار اشاره کرد و پرسید:

_ کمک نمیخوای؟ اگه فرم لبهام رو یادت رفته میتونم بهت کمک کنم.

+ فکر میکنی میتونم فراموششون کنم؟

بک شونه بالا انداخت و گفت:

_ به هر حال مدتی از هم دور بودیم. اگه فراموش کرده باشی هم ازت عصبانی نمیشم.

انگار که دوباره به عقب برگشته بودن و سر فرم لبهای بک روی طراحی بحث میکردن. چان نگاهی به دیوار انداخت و دستش رو به صورتش کشید. باید از این فرصتی که کنار هم بودن نهایت استفاده رو میکردن نه؟

کمی بعد دوباره تو دستشویی بودن و همدیگه رو میبوسیدن. دوباره مثل قبل پشت بک به دیوار چسبیده و چان روش خم شده بود. بک به موهاش چنگ مینداخت و اون رو پایین میکشید. کمی بعد لبهاشون از هم جدا شد و تو صورت همدیگه نفس میکشیدن.

_ عوضی... من همیشه هورنی بودم ولی تو داری دست منم از پشت میبندی.

با بدجنسی دستهاش رو دور گردن چان حلقه کرد و گفت:

چان روی پلک چپش رو بوسید و به آرومی گفت:

+ این هوس نیست عزیزم. عشق ورزیدنه.

_ هردوش یکیه.

چان پشت پلک دیگرش رو بوسد و گفت:

+ خودت هم میدونی که اینطور نیست. این یک چیزیه که فقط بین ماست. نه من میتونم با کسی دیگه انجامش بدم نه تو مگه نه؟

بک بدون اینکه چیزی بگه به چشمهاش خیره شد. راست میگفت. حالا مدتها بود که اون به کسی نزدیک نشد و حتی تو کلاب ها کسی توجهش رو جلب نمیکرد. قبلا هر شب میتونست با یک نفر باشه و به بعدش اهمیتی نمیداد اما حالا حتی تو خونه موندن و چت کردن با چانیول رو به انجام همون کارهایی که قبلا بهش لذت میدادن ترجیح میداد.

+ تو نشون نمیدی ولی خیلی خجالتی‌ای. حرفهای من خیلی روت تاثیر میذاره مگه نه؟

چانیول محکم بغلش کرد و کنار گوشش گفت. بک چشمهاش رو بست و دستش رو تو موهای چان حرکت داد. خب چانیول خیلی خوب باهاش لاس میزد و اون دوستش داشت.

_ من خجالتی نیستم. این تویی که یه ددی فاکر و لاسوی درون داری که گاهی خودش رو نشون میده.

The portraitist [Completed]Where stories live. Discover now