8

2.4K 266 21
                                    

( ساعت 6 عصر به وقت هاوایی )

خسته از پرواز وارد ویلای خانواده جئون شدن ، تهیونگ توی یکی از اتاق ها رفت و در رو بست

جونگکوک هم همین طور ، هر دو به یه دوش نیاز داشتن و بعدش کمی سکوت و آرامش

تهیونگ لباس هاش رو در آورد و توی وان آب گرم خزید ، بدن عسلی رنگش رو زیر آب و کف فرو کرد و به دیواره وان تکیه داد

چشم هاش رو بست و گذاشت آب بدن خوش فرمش رو سر حال بیاره ، خیلی دلش می خواست این روز ها سریع تموم بشن

خیلی دلش می خواست هر چه سریعتر این قرارداد لعنتی تموم بشه ، اگه .....

اگه زودتر حامله میشد این ازدواج هم زوتر تموم میشد نه ؟ بارداری اونها به لطف نیمه دیگرشون فقط و فقط دو ماه طول می کشید

ته: راهش همینه ، به محض به دنیا اومدن بچه من طلاق می گیرم

به تقویم گوشیش نگاه کرد و لبخند گشادی زد ، بهتر از این نمیشد ،  پس فردا هیتش شروع می‌شد و باردار شدن توی هیت رد خور نداشت

ته: گاااددد همینهههه

گوشیش رو سر جاش برگردوند و با شادی که به یک باره تمام وجودش رو فرا گرفته بود مشغول حمام کردن شد .....

وقتی از حمام بیرون اومد ساعت 6.30 بود ، رفت توی سالن ویلا که دید جونگکوک روی مبل با شلوارک و یه رکابی مشکی لم داده

جوری پوستش سفید بود که ممکن بود توی برف گم بشه و همین باعث شد ابرو های تهیونگ بالا بپره

کوک: دید میزنی ؟

ته: هه به همین خیال باش

کوک: راحت باش فعلا که ماله توعه

ته: من پس فردا هیت میشم

کوک: خب ؟

ته: کاری که پدر هامون می خوان انجام بده و سریعتر قال قضیه رو بکن

کوک: ما فقط دو ماهه ازدواج کردیم تهیونگ ؟

ته: من دیگه اعصابم نمی کشه جونگکوک ، منو حامله می کنی توله به دنیا میاد و من طلاق میگیرم

و بدون حرفی به سمت بیرون رفت تا توی ساحل شنی قدم بزنه ، با رفتنش جونگکوک گلدون روی میز رو به سمت دیوار پرت کرد که با صدای بدی شکست

از عصبانیت رگ های بدنش بیرون زده بود ، نمی خواست تهیونگ رو طلاق بده

نمی خواست تهیونگ بشه یه جنس دسته دوم ، می خواست بهش ثابت کنه می تونن یه زوج خوب باشم

اما ؟!

اما مادرش میزاشت ؟ پدرش میزاشت ؟ خوده تهیونگ میزاشت ؟ ترسش ، بی عرضه گیش میزاشت ؟

جواب همه ی سوال هاش نه بود و بس

جونگکوک هیچ قدرتی نداشت تا در برابر پدر و مادرش بایسته ، اون مستقل نبود از خودش هیچ اختیاری نداشت

CONTRACT [Kookv]Where stories live. Discover now